responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 639

جايگاه خرد انسان پنهان مى‌شود[1] و نظر بعضى از مردم اين است كه هر مست كننده‌اى- خَمْر- است و بعضى هم نظرشان اين است كه- خَمْر اسمى است براى چيزى كه از انگور و خرما تهيّه مى‌كنند و سكر آور است و اين نظر بنابر روايتى از پيامبر 6 است كه فرمودند:

«الْخَمْرُ من هاتين الشّجرتين النّخلة و العنبة».

يعنى: (مايع سكر آورى كه از عصاره خرما و انگور گرفته مى‌شود).

و عده‌اى ديگر آن را اسمى براى خمر ناپخته مى‌دانند و سپس مقدار پخته شده‌اى كه نام خمر بر آن نيست گوناگون است.

خُمَار- بيمارى و دردى كه از استعمال خمر بانسان عارض مى‌شود كه نام- خُمَار- هم براى آنگونه بيماريها بر وزن اسامى ساير امراض است.- مثل- زكام و سعال (زكام و سرفه).

خُمْرَةُ الطّيب- نوعى خمر.

خَامَرَهُ‌ و خَمَرَهُ‌- چيزى است كه با آن آميخته شده و ممزوج است و به طور استعاره در اصطلاح مى‌گويند: خامرى أمّ عامر[2].

خمس‌

: اصل‌ خَمْس‌ در عدد و ارقام بكار مى‌رود.


[1] مرحوم راغب در باره حرام بودن خمر در ذيل واژه- جنب- و در پيرامون آيه‌ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‌- 90/ مائده) با استدلال دقيق علمى مى‌نويسد فَاجْتَنِبُوهُ‌- 90/ مائده) از- اتر كوه- رساتر است، يعنى خمر را از جامعه خويش دور كنيد در ذيل واژه خمر هم مى‌گويد وجه تسميه‌اش اين است كه مركز عقل و انديشه را اشغال و آن را تباه مى‌كند.

[2] اصطلاح- خامرى ام عامر- از كار كفتار در فريب خوردن و صيد شدنش گرفته شده كه اصطلاحى است بسيار آموزنده در مسائل اجتماعى و سياسى و حكومتى و نظامى كه پر فايده است.

از على( ع) روايت شده است كه فرمود:« لا اكون مثل الضّبع تسمع اللّدم فتبرز طمعا فى الحيّة حتّى تصاد» يعنى من همانند كفتار نادان نيستم كه با صداى افتادن سنگ ريزه‌اى بتصوّر مار خود را در دام شكارچى مى‌اندازد.

مى‌گويند كفتار از نادانترين حيوانات است وقتى مى‌خواهند او را شكار كنند سنگ كوچكى توى لانه‌اش مى‌اندازند و او بگمان اينكه حيوانى است و مى‌تواند او را شكار كند بيرون مى‌آيد و در دام مى‌افتد و در حال شكار كردنش هم مرتّب مى‌گويند:« ابشرى بجراد عظال» يعنى مژده كه ملخ‌ها آمدند، و دست و پاى كفتار را با همين فريب و مكر مى‌بندند و شكارش مى‌كنند روايت فوق در نهج البلاغه چنين است:

« و اللّه لا اكون كالضّبع تنام على طول اللّدم حتّى تصل اليها طالبها ...». شنفراى شاعر جاهلى گويد:\sُ فلا تدفنونى ان دفنى محرّم‌\z عليكم و لكن خامرى ام عامرى‌\z\E

يعنى: دفن من بر شما حرام است ولى چون كفتار در دخمه‌اى بگذاريد.

( مجمع الامثال 1/ 238- مقاييس 2/ 217- و به نقل از ذيل مقاييس اغانى 21/ 89- حيوان جاحظ 6/ 450- مخصّص، ابن سيده 13/ 258. الازمنه و الامكنه 1/ 293- نهج البلاغه خطبه 6 ص 53 بكوشش، صبحى صالح).

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 639
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست