الْخَيِّرَاتُ من
النّساء[1] خير در
مرد و زن مذّكر و مؤنّث هر دو بكار مىرود.
رجل خير و امرأة خيرة- (مرد خوبى و زنى خوبى).
هذا خَيْرُ الرّجال و هذه
خَيْرَةُ النّساء- مقصود اين است كه در ميان مردان و زنان برگزيدگان و پاكانى
هستند نه ناپاكان، خير و نيكى با فضيلت چيزى است كه مختص بكار نيك باشد.
ناقة خِيَار و جمل
خِيَار- (كه در نرينه و مادينه شتر- خيار- بكار رفته است).
اسْتَخَارَ اللّهَ العبدُ فَخَارَ له- يعنى از خداوند خواستار خير شد پس
خداوند خيرش داد.
خَايَرْتُ فلانا كذا- او را به نيكى
برگزيدم.
خِيرَة- حالت نيكوئى است كه براى شخص خير
خواهنده و انتخاب كننده بدست مىآيد مثل- قعدة و جلسة- براى حالت كسى كه از
ايستادن مىنشيند و يا بعد از خواب مىنشيند بكار مىرود.
اخْتِيار- يعنى خير خواستن و طلب كردن آنچه را كه
خير است و نيز انجام خير و در باره چيزى هم كه انسان خير مىبيند و خير مىداند
گفته مىشود هر چند در واقع خير نباشد.
خداى تعالى گويد: وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلى عِلْمٍ عَلَى
الْعالَمِينَ- 32/ دخان) اگر- اخْتَرْناهُمْ- در اين آيه اشارهاى به نيكو آفريدن آنها از سوى خداى تعالى باشد
صحيح است.
و اگر هم اشارهاى به تقدمشان بر سايرين باشد نيز درست است در عرف و
بيان اهل كلام (متكلّفين) واژه- مُخْتَار- براى هر فعلى كه انسان آن را نه بر سبيل
[1] الخيرات من النّساء كه تفسير آيه فِيهِنَّ خَيْراتٌ حِسانٌ- 71/ الرّحمن) است- خيرات- با مجزوم بودن حرف( ى) جمع- خير- يعنى با
اخلاق خوب و پاك و- خيرات حسان- يعنى زنان پاك و خوب امّا اگر- الخيّرات من
النّساء- با تشديد حرف( ى) تفسير شود يعنى نيكو كارهائى از زنان.