و آيات وَ إِنْ
خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا- 3/ نساء) و وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما-/ 35 نساء).
كه عبارت خفتم به عرفتم تفسير شده است و حقيقت اينستكه مىگويد: اگر
پس از شناختن آنها بيم آن داشتيد كه اختلافى ميانشان واقع شود، و مراد از (خوف از
خدا) نه آنچيزى است كه از ترس و بيم در خاطر انسان مىگذرد، مثل شعور و فهم ترسيدن
از شير، بلكه مراد خود دارى از گناهان و برگزيدن طاعات خداست، لذا گفته شده- تَخْوِيف- از سوى خداى تعالى تشويق
به پروا داشتن و دور شدن از گناهان است و كسيكه گناهان را ترك نكرده خائف نيست،
خداى تعالى گويد:
پس بيم و خوف زكريّا از سرنوشت خاندان يعقوب اين بود كه نكند شريعت
را رعايت نكنند و نظام دين را حفظ و نگهدارى ننمايند نه اينكه زكريّا مىخواست
وارثى براى مالش داشته باشد آنطورى كه پارهاى از جهّال و نادانها گمان كردهاند.
[1] سخن حضرت زكريّاست كه چون از نداشتن جانشين براى حفظ شريعت
بيم داشت و پير هم شده بود گفت: پروردگارا استخوانهايم از پيرى سست شده و موهاى
سرم از تابش پيرى سفيد، همواره تو را خوانم، مرا فرزندى عطا كن كه من و خاندان
يعقوب را وارث شود- وَ
اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا-
پروردگارم او را پسنديده و شايسته چنان مقامى قرار ده.