هراتى و راغب اصفهانى و ابن خالويه همدانى
وجود ندارد و سراسر آثار علماء آن عصر از قيل و قال انباشته شده بدون اينكه در
صحّت و سقم آنها بررسى و تحقيق شود.
در همين ايّام است كه مىبينيم «راغب اصفهانى» بناچار كتاب «تفضيل
النّشأتين و تحصيل السّعادتين» خود را كه نام كتاب او هم ترجمه و اقتباس از آيه:
و متضمّن توجّه بدنيا و آخرت هر دو هست براى تنبّه و هشيارى ابو حامد
غزالى كه در سرش هوس يك سوى گزينى داشته تقديم مىكند و استاد گريخته از دانشگاه و
علم را به يك اصل مهمّ قرآنى و اسلامى كه
«لا رهبانيّة فى الاسلام».
است آگاهى مىدهد.
هر چند كه فكر و ذهن غزالى از هزاران اخبار متناقض و مخالف با قرآن
انباشته شده بود و بجاى عرضه نمودن افكار و كردار خويش به قرآن بر عكس آيات و
اخبار را مطابق تصميم و نظرات از پيش ساخته خود تفسير مىنمود.
برگى از تاريخ فتاواى حقّ و باطل در قرن راغب
قاضى ابن خلكان در شرح احوال ابو الحسن كياهراسى استاد شافعى نظاميّه
بغداد كه پس از غزالى عهدهدار تدريس آنجا شد مىنويسد:
«ابو الحسن المعروف بكياهراسى، كان من اهل طبرستان و ثانى ابى حامد
الغزالى بل آصل و اصلح و اطيب فى الصّوت و النّظر تولى القضا و كان محدثا يستعمل
الاحاديث فى مناظراته و مجالسه».
يعنى، ابو الحسن كياهراسى اهل طبرستان (مازندران) دوّمين شخصيت پس از
غزالى است بلكه از جهت رأى و نظر از غزالى نيكوتر، استوارتر شايستهتر و پاكتر
بوده.
«و من كلامه اذا جالت فرسان الاحاديث فى ميادين الكفاح طارت رءوس
المقاييس