(مستكبرين و گردنكشان از پرستش خدا بزودى با ذلّت و خوارى بجهنّم در
آيند).
امّا- يدّخر- كه اصلش- يدتخر- است از اين باب نيست.
دخل
: الدُّخُول، نقطه مقابل- خروج- است كه
در زمان و مكان و كارها بكار مىرود مثل دخل مكان كذا- خداى تعالى گويد:
و ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ- 58/ بقره).
و ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ- 32/ نمل).
و ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها- 27/ زمر).
و وَ يُدْخِلُهُمْ
جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ-
22/ مجادله).
و يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي
رَحْمَتِهِ- 8/ شورى).
و وَ قُلْ رَبِ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ- 80/ اسراء).
پس مدخل- (جاى در آمدن) از- دخل، يدخل- و مدخل (جاى وارد كردن) از-
أدخل- يدخل- است.
و آيات: لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلًا
يَرْضَوْنَهُ- 59/ حج) و مُدْخَلًا كَرِيماً- 31/ نساء) با دو وجه خوانده شده:
1- ابو على فسوى مىگويد: كسى كه مَدخلا را با فتحه حرف (م) بخواند
گوئى اشاره باين است كه آنها قصد رفتن آنجا را مىنمايند و اين گروه همانها هستند
كه خداوند مىگويد:
يعنى: (كسانى كه دستجمعى بر رويها و چهرهيشان بسوى جهنّم محشور
مىشوند) و همينطور آيه: إِذِ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ
السَّلاسِلُ[1]- 71/ غافر).
[1] اشاره به كسانى است كه خداوند در باره ايشان مىفرمايد: آيا
كسانى را كه با آيات خدا در. ستيزند مىبينى كه چسان با گردنكشى روى از حقّ بر
مىتابند اينان كسانى هستند كه-
كَذَّبُوا بِالْكِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ- 70/ غافر قرآن و كتب پيامبران پيشين را
دروغ پنداشتند بزودى خواهند دانست كه چگونه فرجامى دارند.
آنگاه كه ناگهان بر گردنهاى مستكبرانهشان غل و زنجيرها خواهد
بود و بسوى فرجام ناهنجارشان كه آبى و آتشى سوزان است كشانده مىشوند و بدوزخ در
افتند سپس بايشان مىگويند: معبودان و بتهاتان كه مىپرستيد كجا هستند، مىگويند
همه نابود شدند-
قالُوا ضَلُّوا عَنَّا.