[2] در كتاب من لا يحضره الفقيه، و كافى و همچنين مآخذ ديگر چنين
آمده است كه:« ادرءوا الحدود بالشّبهات» اى ادفعوها و مثله قوله( ع)،« لا يقطع
صلاة المسلم شيء و لكن ادرأوا ما استطعتم) يعنى حدود را با شبهات( يعنى كارهائى
كه در آنها حكم بصواب و خطا نكنند) يعنى دفع كنيد، و همانند اين حديثى است كه
مىفرمايد: نماز مسلمان را چيزى قطع نمىكند ولى( اگر موضوعى پيش آيد) تا آنجا كه
مىتوانيد براى اينكه نمازتان قطع نشود دفعش كنيد،( من لا يحضره الفقيه 4/ 53 كافى
3/ 365 بنقل از- مجمع البحرين 1// 136)- ابن منظور در ذيل حديث فوق مىنويسد: لسان
العرب 1/ 72، انّ رسول اللّه6 كان يصلّى فجاءت بهمة تمرّ بين يديه فما زال
يدارئها- اى يدافعها- پيامبر6 نماز مىخواند و نوزاد گوسپندى پيشاورى و در
حضورش آمد پيوسته آنرا دور مىكرد، يعنى آن را دفع مىكرد، نتيجه اينكه براى
احتراز از خطا و گناه يا دورى از ترس عبادت مىتوان با كارهائى كه گناه و صوابى
ندارد آن حدود را چاره كرد.
بحثى كه راغب در ذيل آيه فَادَّارَأْتُمْ فِيها- 72/ بقره) و در باره بابهاى افتعال و تفاعل نموده بطور خلاصه
اينست: كه هر گاه فاء الفعل باب تفاعل- يكى از يازده حرف( ت- ث- د- ذ- ز- س- ش- ص-
ض- ط- ظ) باشد جائز است كه حرف( ت) باب تفاعل را از جنس فاء الفعل- كرده ساكن
كنند، در فاء الفعل ادغام نمايند و در اوّلش همزه وصل در آورند مثل- درا- كه در
تفاعل- تدرأ و سپس ادّارأ مىشود، و ثقل- تثاقل و سپس اثّاقل- باب افتعال هم اگر
فاء الفعل ثلاثى( ص- ض- ط- ظ) باشد حرف( ت) در همه آنها به( ط) تبديل مىشود،
مثل-( صلح- اصطلح).( ضرب- اضطرب)-( ظلم- اضطلم)-( طلع اطّلع) و اگر حرف اوّل
ثلاثى-( د- ذ- ز-) باشد در باب افتعال به( دال) عوض مىشود، مثل:
زجر- ازدجر و ازدجار- در ايدرأ كه مىشود- ادّراء- يا ادّرأتم
و بگفته راغب باب تفاعل است و- ادّرأتم.