responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 672

أدركم- از همين- دريت- است كه اگر از- درات- مى‌بود بايستى و لا أدراتكموه- باشد.

2- و هر جائى كه عبارت- وَ ما يُدْرِيكَ^- در قرآن ذكر شد توضيحى در پى آن نيست مثل آيات:

وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى‌- 3/ عبس) و وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ‌- 17/ شورى).

ولى واژه- دِرَايَة- در باره خداى تعالى بكار مى‌رود.

شاعر گويد:

لا همّ لا أدرى و أنت الدّارى‌[1].

و اين مصراع يكى از سخنان سخت و با تكلّف كلام عرب است.

درأ

: الدَّرْءُ- متمايل شدن بيك جانب، مى‌گويند:

قوّيت‌ دَرْأَهُ‌ و دَرَأْتُ‌ عنه- ميزان و مستقيمش كردم.

فلان ذو تَدَرِّي‌- يعنى او، در دفع دشمنانش قوى و نيرومند است.

دَارَأْتُهُ‌- دفعش كردم و راندمش، خداى تعالى گويد:

وَ يَدْرَؤُنَ‌ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ- 22/ رعد) (بدى را با خوبى دفع مى‌كنند).

وَ يَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ‌- 8/ نور) (عذاب را از او دور مى‌كنند).

در حديث‌

«ادْرَءُوا الحدود بالشّبهات».

هشدارى است، براى خواستن و يافتن چاره‌اى و راهى براى دفع حدود[2].

(يعنى وقتى در اجراى حدّى و امرى ترديدى پيش آمد دست از آن حدّ


[1] اين مصراع با مصراع دوّم چنين است:

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

[2] در كتاب من لا يحضره الفقيه، و كافى و همچنين مآخذ ديگر چنين آمده است كه:« ادرءوا الحدود بالشّبهات» اى ادفعوها و مثله قوله( ع)،« لا يقطع صلاة المسلم شي‌ء و لكن ادرأوا ما استطعتم) يعنى حدود را با شبهات( يعنى كارهائى كه در آنها حكم بصواب و خطا نكنند) يعنى دفع كنيد، و همانند اين حديثى است كه مى‌فرمايد: نماز مسلمان را چيزى قطع نمى‌كند ولى( اگر موضوعى پيش آيد) تا آنجا كه مى‌توانيد براى اينكه نمازتان قطع نشود دفعش كنيد،( من لا يحضره الفقيه 4/ 53 كافى 3/ 365 بنقل از- مجمع البحرين 1// 136)- ابن منظور در ذيل حديث فوق مى‌نويسد: لسان العرب 1/ 72، انّ رسول اللّه6 كان يصلّى فجاءت بهمة تمرّ بين يديه فما زال يدارئها- اى يدافعها- پيامبر6 نماز مى‌خواند و نوزاد گوسپندى پيشاورى و در حضورش آمد پيوسته آنرا دور مى‌كرد، يعنى آن را دفع مى‌كرد، نتيجه اينكه براى احتراز از خطا و گناه يا دورى از ترس عبادت مى‌توان با كارهائى كه گناه و صوابى ندارد آن حدود را چاره كرد.

بحثى كه راغب در ذيل آيه‌ فَادَّارَأْتُمْ فِيها- 72/ بقره) و در باره بابهاى افتعال و تفاعل نموده بطور خلاصه اينست: كه هر گاه فاء الفعل باب تفاعل- يكى از يازده حرف( ت- ث- د- ذ- ز- س- ش- ص- ض- ط- ظ) باشد جائز است كه حرف( ت) باب تفاعل را از جنس فاء الفعل- كرده ساكن كنند، در فاء الفعل ادغام نمايند و در اوّلش همزه وصل در آورند مثل- درا- كه در تفاعل- تدرأ و سپس ادّارأ مى‌شود، و ثقل- تثاقل و سپس اثّاقل- باب افتعال هم اگر فاء الفعل ثلاثى( ص- ض- ط- ظ) باشد حرف( ت) در همه آنها به( ط) تبديل مى‌شود، مثل-( صلح- اصطلح).( ضرب- اضطرب)-( ظلم- اضطلم)-( طلع اطّلع) و اگر حرف اوّل ثلاثى-( د- ذ- ز-) باشد در باب افتعال به( دال) عوض مى‌شود، مثل:

زجر- ازدجر و ازدجار- در ايدرأ كه مى‌شود- ادّراء- يا ادّرأتم و بگفته راغب باب تفاعل است و- ادّرأتم.

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 672
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست