يعنى: دسّسها فى المعاصى- نفس را در گناهان آلوده كرد، كه در- دسّس-
يك حرف (س) به حرف (ى) عوض شده و- دسّى- شده است مثل- تظنّيت كه اصلش- تظنّنت-
بوده يعنى بگمان افتادم (تظنّي و تظنّن- هر دو صحيح است).
دعع
: الدَّعُ، بسختى راندن و دفع كردن و
اصلش از اين عبارت است كه به شخص لغزيده و زمين خورده و افتاده مىگويند:
دَعْ دَعْ- يعنى برخيز و دور شو، مثل-
لعا- كه در همان معنى است.