responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 681
#

بعير أَدْفَقُ‌- شتر تيز تك و تند رو.

مشى‌ الدِّفْقِيَ‌- در راه رفتن مى‌پرد و مى‌جهد مثل آبى كه از جائى بيرون مى‌جهد.

مشوا دَفْقاً- نيز در همان معنى است يعنى: (با جهيدن رفتن).

(براى توضيح علمى و دقيق آغاز پيدايش انسان از نطفه و خروجش از رحم و باز گشتن به آن ذيل واژه- ترب- رجوع شود).

دفأ

: الدِّفْ‌ءُ: گرماى شديد، نقطه مقابل- البرد- يعنى- سرماى شديد است خداى تعالى گويد:

لَكُمْ فِيها دِفْ‌ءٌ وَ مَنافِعُ‌- 5/ نحل) يعنى چيزى كه گرم مى‌كند. (پس واژه- دِفْ‌ء- براى هر چيزى است كه گرما توليد مى‌كند چنانكه خداى فرمايد: از گوشت و شير حيوانات گرماى طبيعى و زندگى ايجاد مى‌شود، مِدْفَأ بر وزن- مفعل- يعنى بخارى و منبع حرارتى).

رجل‌ دَفْآن‌ و امرأة دَفْأَى‌- يعنى مرد و زنى كه جامه گرم و پشمين پوشيده‌اند.

بيت‌ دَفِي‌ءٌ- خانه گرم.

دكك‌

: الدَّكُ‌: زمين نرم و صاف، فعلش‌ دَكَّهُ‌، دَكّاً- است.

خداى تعالى گويد: وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً- 14/ حاقّه).

يعنى: (كوهها و زمين از جايشان بر داشته شده و به يكديگر زده شدند كه خرد و صاف و همواره مى‌شوند- معجم القرآن الكريم/ 4171).

و آيه‌ كَلَّا إِذا دُكَّتِ‌ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا- 21/ فجر) كوهها بصورت خاك نرم در آيد.

خداى تعالى گويد: فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا[1]- 143/ اعراف).


[1] ريز ريز شدن و خرد شدن ناگهانى كوه دليل و برهانى بسيار عالى و در خور توجّه بر حركت سريع زمين و كوهاست كه خداوند آنرا براى موسى( ع) بيان مى‌كند كه علّتى بر هرگز نديدن خداست او از خدائى كه با او تكلّم مى‌كند و وحى مى‌رساند مى‌خواهد كه خودش را به او بنماياند آنهم با نظر كردن و ديدن چشم ظاهرى يعنى تقاضاى ديدن حقيقت كلّ عالم و هستى و حيات كه امرى ناممكن است. به موسى وحى مى‌شود بكوه بنگر اگر در جاى خودش قرار گرفت مرا هم خواهى ديد و چون با امر و فرمان خداى كه راغب هم در ذيل واژه- جلو- گفته است ناگهان كوه بيك چشم بهم زدن، و طرفة. العين فرو مى‌ريزد و ريز ريز مى‌شود و موسى چون سابقه ذهنى از وحى خداوند را كه ديدن خود را تعليق بمحال يعنى ديدن حركت سريع زمين و كوه كرده بود بياد مى‌آورد و صحنه ريزش ناگهانى كوه را مى‌بيند و از خشيت و شكوه موضوع به روى در مى‌آيد و بيهوش مى‌شود پس از رفع بيهوشى مى‌گويد: خدايا از سخنم و تقاضايم توبه كردم و من نخستين مؤمنم.

در اين آيات با صراحت و روشنى حركت بسيار سريع و غير قابل تصوّر رؤيت زمين با عبارت‌ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ‌- 143/ اعراف) يعنى شرط تعليق بمحال رؤيت خداوند اثبات مى‌شود و اگر انسان مى‌توانست از زمين جدا شود و تمام كره زمين را با تمام عظمتش كه معلّق در هواست و بسرعت حركت مى‌كند ببيند همانند خرد شدن كوه در نظر موسى همه انسانها مدهوش مى‌شدند همانگونه كه در داخل قطار سريع السّير بمحض نگاه كردن بحركت معكوس زمين اطراف و نزديك قطار چشم خيره مى‌شود و پس از اندكى مدّت حالت سر گيجه باو دست مى‌دهد و ادامه آن ناممكن است ديدن حركت زمين هم با آن سرعت و عظمت بيهوشى انسانها مى‌انجامد و شايد تفسير آيه‌ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‌ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ‌- 21/ حشر) نيز همين باشد كه قرآن حامل جلوه‌اى و اشاراتى از ملكوت و تجلّى خداست كه اگر بر كوههاى سخت و سهمگين آن ملكوت تجلّى كند در برابرش خرد و نرم مى‌شود.

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 681
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست