: الدُّهْمَة، تاريكى شب، رنگ سايه اسب
هم به- دُهْمَة- تعبير شده است و همچنين رنگ درختان
بسيار انبوه و سبزهزارهاى معمولى چون هر دو برنگ سبز نزديكند.
خداى تعالى گويد: مُدْهامَّتانِ- 64/ الرّحمن) كه وزن فعلشان مفعال- است و از-
ادْهَامَ، ادْهِيمَاماً- گرفته شده.
شاعر در وصف شب گويد:
فى ظلّ أخضر يدعو هامه البوم
...
(كه در ذيل واژه- خضر- بيت كامل اين شعر ترجمه
شده است).
دهن
: خداى تعالى گويد: تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ- 20/ مؤمنون) جمع دُهْن- أَدْهَانٌ- است.
فَكانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهانِ[1]- 37/ رحمن) گفته شده- دِهَان در اينجا ته مانده روغن است.
مُدْهُن- ظرف روغن، و اين واژه يكى از لغاتى است
كه براى ابزارها بر وزن- مفعل- بكار رفته بمكانى هم كه آب كمى در آنجا راكد شده
باشد مُدْهُن- مىگويند كه تشبيهى است از
ظرف و كوزه روغن.
دَهِين- مادّه شتر كم شير كه از لفظ دهن-
استعاره شده است و بر وزن
[1] آيه فوق اشاره به آغاز معاد و حوادث آستانه قيامت است كه
مىگويد: فَإِذَا
انْشَقَّتِ السَّماءُ فَكانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهانِ- 37/ الرّحمن) كه با دو تشبيه ادبى زيبا بكار رفته، يكى تشبيهى از
طوفانى شدن و بهم خوردن و شكافته شدن آسمان كه بباز شدن رنگ گل سرخ كه چشم را خيره
مىكند و ديگرى بسرخ شدن زياد روغن كه همراه با رسوبات و نوعى غلظت و مواد خارجى
توأم است و به ته مانده پر محتوى و پر مواد روغن. گويا در آسمان پس از تاريك شدن
خورشيد و بهم خوردن ستارگان و منظومه شمسى چنان حالتى سرخ فام و وحشتزا و پر از
مواد منفجره ستارگان است كه طوفانى سهمگين است.