يعنى: (خورشيد و ماه را كه پيوسته در حركتند بخدمت شما گذاشته است).
الدَّأْبُ- خوى و عادت در حالى كه
هميشگى باشد.
خداى تعالى گويد: كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ[3]- 11/ آل عمران).
يعنى: بر عادتى بودند كه پيوسته استمرار داشته.
داود
: دَاوُد اسمى غير عربى است (در ذيل جلت و جالوت
بيان شده است).
دور
: الدَّار يعنى جاى فرود آمدن و سكنى گزيدن
باعتبار اينكه اطرافش و
[1] يعنى دوست دارند تو نرمى كنى و آنها هم نرمى كنند يعنى از
قاطعيّت در پرستش خدا كوتاه بيايى، قبلش مىگويد: فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ- 8/ قلم) تكذيب كنندگان را پيروى مكن بعدش هم گويد:
وَ لا
تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ- 10/
قلم) مطيع هر سوگند خورنده خوار و زبون نباش.
[2] يكى از دلايل قطعى حركت ماه و خورشيد همين آيه است، كه
حركتشان پيوسته و دائمى است و لغت نامهها آن را- السّوق الشّديد- يعنى حركت سخت و
شديد و با عبارت- مستمرّين فى الحركة- يعنى پيوسته در حركتند، تعبير نمودهاند و
در باره زمين هم فرموده
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً 10/ زخرف) كه براى هر فردى حركت دورانى و رفت و برگشت گاهواره
محسوس و بديهى است.
بخصوص كه حركتش مقدّمه آسايش و رشد و استراحت انسانهاست و
عينا در گاهواره چنين حالتى بهترين تشبيهى است براى تأثير حركت زمين در موجودات و
بعدا گستردگى و رام بودن زمين هم صفت ديگر از آن است كه همين گستردگى حيات و زندگى
را بر روى آن ممكن مىسازد. واژه- أرض- در حالت اضافه بمعنى قسمتى از سرزمين و جاى
سكونت است مثل:
( ارضنا و ارضكم- يعنى سرزمين ما و سرزمين شما- معجم الالفاظ
1/ 393- لس).
[3]- ازهرى گويد: نظرى كه من دارم و البتّه خدا بر آن امر داناتر
و آگاهتر است اين استكه- دأب- در اين آيه يعنى كوشش و سعى مخالفين اسلام در كفر و
تظاهر عليه پيامبر6 همانطور كه فرعونيان با اصرار در كفر و پرستش فرعون عليه
موسى( ع) عمل مىكردند.( تهذيب- لس).