به صلاح آورده و آفريده است، اين بود
پارهاى از معانى و مفاهيمى كه در كلّ و عموم موضوع مورد بحث كه ذكر شد داخل است.
سؤالى كه پيش مىآيد اينست كه چرا راغب در مسائل بسيار دقيق اعتقادى از سخنان على
(ع) استشهاد مىكند؟ علّت اينست كه در زمان حيات او نهج البلاغه از آثار پراكنده
ادباء و تواريخ جمع آورى و توسّط شريف رضى تدوين شده بود لذا در آثار راغب از سخنان
على (ع) زياد بچشم مىخورد مگر نه اينست كه راغب:
دانشمندى است كه تعهّد اسلامى دارد؟ چگونه مىتواند از گنجينه بنام
نهج البلاغه استفاده نكند، بخصوص در مسائل توحيدى و اثبات صفات خداى تعالى؟ گذشته
از آن تمام فرق مسلمين (حنبلى- شافعى- حنفى- مالكى) على 7 را به خلافت
حقّ و امامت و پيشوايى در علم و قضا و عدالت پذيرفته و با احترام نام مىبرند حتّى
نام فرزندان خود را در عصور و قرون گذشته چنانكه در آثار و تراجم مىبينيم از نام
امامان تشيّع انتخاب مىكردهاند. و لذا مىبينيم راغب براى تقويت روح وحدت در
آغاز همين كتاب در نخستين واژه يعنى- ابا- در صفحه اوّل كتابش مىنويسد خداى تعالى
فرمود:
خداى تعالى فرمود: پيامبر از خودتان به شما سزاوارتر است، و همسرانش
مادران شمايند و در بعض روايت، پيامبر پدر شما است.
و همچنين روايت شده است كه: پيامبر 6 به على (ع) فرمود: من و تو
پدران اين امّتيم هر سببى و نسبى در قيامت منقطع مىشود مگر سبب، و نسب من.
بنابراين شخصيّت راغب حمايت از چيزى است كه آنرا حقّ يافته و هيچ
بيمى از اظهار آن ندارد و هرگز شخصيت ديگرى را اعمّ از مذهبى يا علمى تحقير
نمىكند. (البتّه بغير از كسانى كه قرآن آنها را مطرود دانسته).
در ذيل واژه اسف، روايتى از حضرت رضا (ع) نقل مىكند كه اگر آن روايت
ذكر نمىشد بخوبى تأويل آن آيه روشن نبود و آوردن روايات را در ذيل آيات