مانند مينياتوريستها و منبّت كاران يا
كسانى كه دانههاى مرواريد را در قطعهاى مىنشانند انجام مىدهد.
و اميد است از عصر ما به بعد ديگر افتخارات جاهلى كه سرمايه شعراء
جاهلى بوده و تعصّباتى كه امّت را از دريافت حقايق اسلامى محروم مىسازد در جامعه
مسلمين بوجود نيايد و محو شود در آنجا مىنويسد:
قال ابو الحسن الرّضا انّ اللّه لا يأسف كاسفنا
و لكن له اولياء يأسفون و يرضون فجعل رضاهم رضاه و غضبهم غضبه، قال و على ذلك، قال
من اهان لى وليا فقد بارزنى بالمحاربه.
و قال تعالى: (مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ
فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ- 80/ نساء).
يعنى: ابو الحسن رضا (ع) گفته است: «خداوند مانند انسانها و ما محزون
و خشمگين نمىشود، امّا اوليائى دارد كه خشنودى آنها را خشنود خود و غضب ايشان را
غضب و حزن خود قرار داده است از همين جهت است كه خداى تعالى فرموده است: كسيكه
ولىّ مرا اهانت كند با من ستيزه، و محاربه كرده است، چنانكه در قرآن فرموده كسيكه
پيامبر را اطاعت كند همانا خداى را پيروى و اطاعت كرده است.
در ذيل واژه- باب- مىنويسد:
«و منه يقال فى العلم باب كذا ... و هذا العلم باب الى علم كذا اى به
يتوصّل اليه و
قال 7: انا مدينة العلم و عليّ
بابها.
اى به يتوصّل».
يعنى: در باره علم هم گفته مىشود در آن علم بابى و مدخلى هست و اين
علم راهى و بابى است بسوى آن علم باين معنى كه از راه آن و بوسيله آن بسوى علم
مىتوان رسيد، چنانكه پيامبر 6 فرمود: من شهر علم و على درب آن شهر علم، يعنى
بوسيله او و از راه او به شهر علم مىتوان دسترسى پيدا كرد و رسيد.
نتيجه اينكه راغب نه اشعرى است و نه معتزلى و نه وابسته به هيچ مكتب
كلامى ديگر، بلكه دانشمندى است سترگ و كم نظير، مؤمنى خالص و متّقى، مسلمانى عامل
و پارسا، و در راه اسلام و قرآن و پيامبر و سنّت و عترت راسخ و