بيدار كردن، بازگرداندن ارزشها، زنده كردن انسانها و جامعۀ
اسلامى از خواب غفلت و بىخبرى به كار رفته است.
واژۀ احياگرى بهطور معمول درباره متفكران بزرگ اسلام و آنها
كه تحولات عميق و گستردهاى را در انديشۀ دينى به وجود آوردهاند، به كار مىرود
و هر چند به منظور رفع تهمت بدعتگذارى استفاده مىشود، اما در واقع به نوآوران و
مجتهدان تجديدنظرطلب اطلاق مىشود كه خطاهاى پيشينيان را برملا كردهاند.
احياگرى به معناى نوآورى منهاى بدعت، امتداد راستين اجتهاد در
مذاهب مختلف اسلامى بوده است اما از آنجا كه هر نوع اجتهادى بر اساس يك سلسله اصول
و پايههاى ثابت فكرى انجام و سامان مىپذيرد، ناگزير در هر مورد از احياگرى
جزمياتى نيز مورد تأييد قرار مىگيرد كه كميت و كيفيت آنها در تحولات اجتهادى
متفاوت و متغير است. (2)
منابع
1 - انفال / 24؛ 2 - فقه سياسى 205/10.
احياى موات
احياى موات: آباد كردن زمين باير.
به زمينى كه بر اثر بىآبى يا آب گرفتگى يا نىزار بودن و يا
موانعى ديگر، آماده بهرهبردارى نيست «موات» و به عمليّات بر طرف كردن موانع و
آمادهسازى آن براى بهرهبردارى «احياء» گفته مىشود.
احياى زمين موات به دليل اهميت موضوع آن و داشتن مسائل بسيار، باب
مستقلّى را در فقه به نام خود اختصاص داده است. آنچه احيا مىپذيرد يا زمين است يا
چاه ونهرو يا معدن. (1)
احياى هر چيزى به آباد كردن آن است به زراعت و يا تأسيسات كيفيت
احيا، تابع هدف احياكننده است.
احياى موات از ايقاعات و از اسباب تكلّك است. در حريم زمين عام،
نمىتوان احيا كرد. در اقطاعات اعطايى امام اصل و در محدوده مورد تحجر ديگران نمىتوان
احياء كرد. (2)
آباد كردن و بهرهبردارى از زمينهاى موات راه درآمد مشروعى است كه
در عين تأثيرى كه در توليد و توزيع ثروت دارد، در فقرزدايى هم مىتواند نقش بسزايى
ايفا كند.
فقها به استناد حديث معروف: «من أحيى ارضا ميتة
فهى له» (3) آباد كردن و بهرهبردارى از زمينهاى موات را موجب مالكيت آباد
كننده نسبت به زمين آباد شده دانستهاند (4) ولى اغلب آن را مشروط به اذن امام
دانسته و نظارت دولت اسلامى را بر شيوه و محدوده احياى زمينهاى موات، امرى ضرورى
و غير قابل ترديد تلقى كردهاند. (5)
منابع
1 - فرهنگ فقه 311/1؛ 2 - مبسوط در ترمينولوژى 1 / 195؛ 3 - وسائلالشيعه
328/17؛ 4 - جواهر الكلام 16 / 134، جامع المقاصد 408/1، كتاب البيع 15/3 و تحرير
الوسيله 208/2؛ 5 - فقه سياسى 31/4.
اخباريان
اخباريان، در فقه متأخر امامى، گروهى هستند كه به پيروى از اخبار و
احاديث اعتقاد دارند و روشهاى اجتهادى و اصول فقه را نمىپسندند. در مقابل آنان