در مورد توقيع شريف
(22 نيز ابتدا احتمال مىدهد كه منظور از حوادث، امورى خاص باشد كه احيانا در سؤال
اسحاق بن يعقوب (راوى توقيع) آمده است، سپس در صورت دلالت توقيع بر حجت بودن فقيه
در ملازمۀ بين حجت بودن و فقيه و ولايت او تشكيك كرده و به اين ترتيب از
توقيع شريف نيز چشمپوشى مىكند.
در ديدگاه علمى محقق
خراسانى حتى در مواردى احتمال مىرود وجوب عملى منوط به اذن فقيه باشد - گرچه شيخ
انصارى چنين مواردى را مشمول ولايت فقيه دانسته - اما معتقد است با اجراى برائت
شرعى نيازى در اين موارد به رجوع و كسب اذن از فقيه اين فقيه بزرگ در پايان بحث
علمى كه با استاد خود در زمينۀ ولايت استقلالى و غير استقلالى فقيه دارد،
تنها به اين نكته اعتراف مىكند كه در موارد احتمال خصوصيت فقيه در انجام امور، بىشك
فقيه به عنوان قدر متيقن، متعين خواهد بود، چنانكه در فقدان فقيه اين حكم در مورد
عدول مؤمنين نيز صادق خواهد بود. (24)
ولايت نيابى
يا ولايت اصلى
در لابهلاى حواشى
كوتاه محقق خراسانى بر مكاسب شيخ انصارى، جملۀ مختصرى به چشم مىخورد كه مىتواند
مبناى نظريۀ جديدى در ولايتفقيه تلقى شود.
آن جمله چنين است:
«شايد امورى مانند: قضاوت، منصب خاصى است كه به مقتضاى عموم ادله چون مقبوله (25) و
جز آن (26) در زمان غيبت، براى همۀ فقها اثبات گرديده است و مفاد آن هرگز
نيابت از جانب امام (ع) نيست». (27)
مفهوم اين سخن آن
است كه در صورت قبول دلالت ادلۀ ولايتفقيه بر ولايت در مواردى چون افتاء،
قضاوت، اجراى حدود، تصرفات ولايى در اموال، نفوس و امور عمومى كه جزو شؤونات دولت
است، چنين ولايتى براى فقيه بالذات خواهد بود نه از بابت نيابت از امام معصوم (ع)
زيرا در اين ادله، هيچ نوع دلالتى بر نيابت فقيه از طرف امام (ع) مشاهده نمىشود و
عبارت «حجتى» هم به معناى نيابت در حجت بودن نيست و اين نظريه را مىتوان به ولايت
استقلالى فقيه تعبير كرد در حالى كه نظريه نيابى فقيه در ولايت در حقيقت ولايت غير
استقلالى فقيه محسوب مىشود. (28)
منابع
1 - دائرة المعارف
بزرگ اسلامى 157/1-151؛ 2 - تاريخ مشروطيت ايران / 730؛ 3 و 4 - مرگى در نور /
191؛ 5 - حقوقبگيران انگليس در ايران و تاريخ روابط ايران و انگلستان؛ 6 - آلعمران
/ 133؛ 7 - رهبران مشروطيت؛ 8 - هجوم روس به ايران؛ 9 - تاريخ مشروطيت ايران و
تاريخ بيدارى ايرانيان و علماء معاصرين و سياحت شرق و ايدئولوژى نهضت مشروطيت
ايران؛ 10 - اعيان الشيعه و حيات الاسلام و ماضى النجف و حاضرها و مشهد الامام او
مدينة النجف؛ 11 - حيات يحيى و كسروى، تاريخ هيجده ساله آذربايجان و هجوم روس به
ايران؛ 12 - هجوم روس به ايران / 445؛ 13 - احزاب / 6؛ 14 - محقق خراسانى، حاشيه
مكاسب / 93؛ 15 - وسائلالشيعه 101/18؛ 18-16 - حاشيه مكاسب / 92 و 95؛ 21-19 -
تحفالعقول / 271؛ 22 - وسائلالشيعه 101/18؛ 23 و 24 - حاشيه مكاسب / 93؛ 25 و 26
- وسائلالشيعه 101/10؛ 27 - حاشيه مكاسب / 96؛ 28 - فقه سياسى 266/8-249.