آداب الملوك، شرحى
فارسى بر فرمان نامۀ اميرالمؤمنين على (ع) خطاب به مالك بن حارث بن عبد يغوث
نخعى معروف به مالك اشتر كه به هنگام واگذارى حكومت مصر به وى صادر شد. اين شرح
نوشتۀ ميرزا محمدرفيع الحسنى الحسينى الطباطبائى التبريزى ملقب به نايب
الصّدر و نظام العلماء، فرزند ميرزا علىاصغر مستوفى است.
ميرزا رفيع كه در
انديشۀ جمعآورى نصايح اخلاقى براى حكمرانان و ديگر طبقات مردم بود،
نامۀ على (ع) به مالك اشتر را وافى به مقصود خويش دانسته و به شرح آن
پرداخت. مؤلف، عهدنامه (فرمان نامه) را به عباراتى كوتاه با نام «اصل» تقسيم مىكند
و بعد از هر «اصل» ترجمۀ آن به فارسى و سپس شرح آن را با شواهدى از احاديث،
حكايتهايى از پيشوايان دين و خلفا و پادشاهان، و گاه شعر يا ضربالمثل مىآورد.
در اين شرح از منابعى چون: اخلاق ناصرى، مجمع البحرين، اخلاق محسنى، زينه المجالس،
كشكول شيخ بهايى، بحارالانوار، انوار نعمانيه، زهر الربيع و جواهر الايقان،
استفاده شده، اما در همهجا مرجع ذكر نشده است. موضوعاتى كه ميرزا رفيع در اين
كتاب با تفصيل بيشترى به آنها پرداخته است، عبارتند از آداب حسنه، آداب ملكدارى،
قضّيۀ اولو الامر، وظايف قاضى، خراج، ختم كلام با اشارهاى كوتاه به شهادت
على (ع) و مالك اشتر.
آداب الملوك در
1320 قمرى (1903 م) در تبريز با چاپ سنگى در 323 صفحه و بدون فهرست منتشر شده است.
منبع
1 - دائرة المعارف
بزرگ اسلامى 169/1-167.
آراء اهل المدينه
الفاضله
آراء اهل المدينه
الفاضله، (يا مبادى آراء اهل المدينه الفاضله)، كتابى درباره مسائل بنيادى فلسفه و
فن سياست از معلم ثانى، ابو نصر محمدبن طرخان بن اوزلغ فارابى است كه بيشتر به
اعتبار مؤلف آن، تا مدتها به عنوان مهمترين. اثر فلسفى - سياسى در جهان اسلام
شناخته مىشد. اين كتاب شامل دو بخش است. در بخش نخست از مسائل متداول در بحثهاى
فلسفى و در بخش دوم از مباحث مربوط به سياست و جامعه سخن گفته مىشود. فارابى
نگارش اين كتاب را در بغداد آغاز كرد و در شام به پايان رساند.
بخش دوم با فصلى
زير عنوان نياز آدمى به اجتماع و همكارى آغاز مىشود. فارابى اجتماعات انسانى را
به كامل و غير كامل تقسيم مىكند. اجتماعات كامله بر سه قسمند: بزرگ (عظمى)، ميانى
(وسطى) و كوچك (صغرى). نخستين آنها اجتماع همۀ ساكنان «معموره»، دومى اجتماع
يك ملت در بخشى از معموره، و سومى، اجتماع اهل يك شهر است. اجتماعات غير كامله،
شامل اجتماعات روستا، محله، كوچه و خانهاند. خير و كمال در شهر و اجتماعات بزرگتر
از آن به دست مىآيد و شهرى كه مردانش در آنچه موجب سعادت است با يكديگر همكارى
كنند، «مدينۀ فاضله» خواهد بود و شرط تشكيل اجتماع فاضل و ملت فاضله و
معمورى فاضله نيز همين است. مدينۀ فاضله بدن كامل درستى را