ولى پس از احيا به تدريج به حالت موات برگشته نمىتوان حكم اصل
موات را اجرا كرد؛ زيرا در مورد مفروض، موضوع تغيير يافته و چنين زمينى موات
بالاصاله نيست. بعضى از فقها در اين مورد تامل نموده و در آن ترديد روا داشتهاند؛
(18)
4. گرچه روايات و نيز عبارتهاى فقها در مورد تفسير كلمه «من» در
قاعده «الارض لمن احياها» مطلق است و شامل مؤمن، مسلمان و كافر مىشود، ولى مىتوان
در غير مؤمن ترديد كرد، چنانچه ظاهر بسيارى از روايات نيز اختصاص حكم به شيعه است.
شهيد ثانى در «مسالك» اين احتمال را مطرح كرده و آن را نتيجه شرط
اذن امام دانسته است. (19 و 20)
منابع
1 - فقيه سياسى 47/4-46؛ 2 - همان / 160-157؛ 3 - همان / 163، و
المهذب 241/1؛ 4 - فقه سياسى 9 / 145-144؛ 5 - جواهر الكلام 169/21-157 و وسائل
الشيعه 13 / باب انفال؛ 6 - انفال / 41؛ 7 - الام 103/4 و 192 و المحلى 341/7، 8 -
الشرح الكبير 538/10 و احكام الذمه / 102؛ 9 - المبسوط 15/10 و فتح القدير 303/4؛
10 و 11 - جواهر الكلام 169/21-157؛ 12 - جواهر الكلام 117/16، 169/21، الخلاف
525/3، الجوامع الفقهيه / 540، جامع المقاصد 9/7؛ 13 و 14 - وسائل الشيعه 17 / باب
اول از ابواب احياء الموات و 6 / باب اول از ابواب انفال؛ 15 - كتاب الخمس (جزء 11
از آثار شيخ) / 347 به بعد؛ 16 - وسائلالشيعه 17 / باب اول از ابواب احياء
الموات، حديث 5؛ 17 و 18 - جواهر الكلام 170/21؛ 19 - مسالك الافهام 472/1 به بعد
و 321/2؛ 20 - فقه سياسى 257/6-253.
اراضى مفتوح العنوه (از ديدگاه فقها)
بخشى از مسائل فتوحات اسلامى كه از مسير جهاد حاصل مىشود به اراضى
مربوط مىشود. فقها اراضى حاصل از فتوحات را به سه دسته تقسيم نمودهاند:
الف - اراضى انفال: آن بخش از اراضى دشمن كه از مصاديق انفال به
شمار مىآيند و با فتح به دست مجاهدان مىافتد، متعلق به دولت اسلامى است كه در
اصطلاح فقهى به امام و امامت تعبير شده و بايد در اختيار امام قرار گيرد؛
ب - اراضى صلح: بخشى از فتوحات كه بدون جنگ ولى در حالت جنگ و
تسليم دشمن به دست فاتحان افتاده است. اين اراضى در اختيار صاحبان نخستين آنها
قرار مىگيرد و اعمال حاكميت سياسى بر اين اراضى طبق قراردادى خواهد بود كه در متن
قرارداد مهادنه يا ذمه و يا هر نوع معاهده ديگر بين امام از يكسو و دشمن تعميم
شده از سوى ديگر منعقد مىشود؛
ج - اراضى مفتوح العنوه: سرزمينهاى آبادى كه در حال جنگ به زور
سلاح به دست فاتحان مسلمان مىافتد «مفتوح العنوه» ناميده مىشود كه در تاريخ
فتوحات اسلامى نمونههايى براى اين نوع سرزمينها ذكر شده است. عراق بهطور قطعى و
مكه بهطور احتمالى از اراضى مفتوح العنوه به شمار آمدهاند.
در اينجا هدف اين نيست كه ماهيت و مفهوم فقهى و آثار اين اراضى
روشن شود، بلكه منظور از ذكر اين اراضى يادآورى مصلحتى است كه در احكام مربوط به
اراضى مفتوح العنوه نهفته است.