آنان و برخوردارى
از مواهب آزادى آينده گان خواهد بود.» (36) اسراى جنگى بايد در هر صورت، تا تصميم نهايى
دربارۀ آنها گرفته شود، از امنيت و معاش لازم برخوردار باشند. على (ع) مىفرمود:
اطعام اسير و احسان نمودن به وى حق واجب او است گرچه مستحق اعدام باشد. (37 و 38)
منابع
1 - المبسوط فى فقه
الاماميه 12/2؛ 2 - همان / 20، 3 - محمد / 4؛ 4 - المبسوط 20/2؛ 5 - مائده / 33، 6
- جواهر الكلام 123/21؛ 7 - انفال / 67؛ 8 - سنن بيهقى 68/9، نيل الاوطار 141/8 و
جامع الاحاديث 176/13؛ 9 - سنن بيهقى 78/9؛ 10 - جواهر الكلام 120/21؛ 11 - تاريخ
طبرى 61/3؛ 12 و 13 - جواهر الكلام 122/21؛ 14 - آثار الحرب فى الاسلام / 431؛ 15
- همان / 432؛ 16 - توبه / 5؛ 17 - محمد / 4؛ 18 - الناسخ و المنسوخ فى القرآن،
نحاس / 220 و الاموال / 128، 19 - آثار الحرب فى الاسلام / 436؛ 20 - محمد / 4، 21
- نيل الاوطار 305/7 و الناسخ و المنسوخ فى القرآن نحاس / 221؛ 22 - لسان الميزان
324/6 و سبل السلام 45/4 به بعد؛ 23 - آثار الحرب فى الاسلام / 444، 24 - المبسوط
24/10 و شرح السير الكبير 264/2؛ 25 - البدايع 119/7 به بعد و تفسير جصاص 394/3؛
26 - آثار الحرب فى الاسلام / 453؛ 27 - فتح القدير 406/4 و شرح موطأ 375/8، 28 -
المهذب 136/2 و المغنى 385/8؛ 29 - آثار الحرب فى الاسلام / 460؛ 30 - سنن بيهقى
324/6 و الاموال / 121؛ 31 - وسائلالشيعه 65/11؛ 32 - در آيه 177 سوره بقره («وَ فِي اَلرِّقٰابِ») به عنوان يكى از مصارف
زكوة به صراحت آمده است؛ 23 - جواهر الكلام 122/21؛ 34 - محمد / 4؛ 35 - تذكره الفقها
424/1؛ 36 - همان / 131؛ 37 - وسائل الشيعه 18 / باب 15 از ابواب جهاد و جواهر الكلام
81/21 و 148؛ 38 - فقه سياسى 222/6-221 و 212-206.
استسلام
استسلام به معناى
تسليم شدن و خود را در اختيار دشمن قرار دادن است و فقها در كتب فقهى از آن در باب
جهاد و حدود سخن گفتهاند. فقهاى شيعه اغلب به مسئلۀ استسلام، پرداخته و در
شرايط عدم موازنه قدرت جبهۀ اسلام با جبهۀ دشمن، به بررسى جواز و يا
عدم جواز فرار از جبهه و انصراف از جنگ نيز توجه داشته و بيشتر، ميزان و حد ثبات و
ايستادگى در جهاد را بررسى كردهاند، اما از لابهلاى اين بحثها بهطور ضمنى
مسئلۀ استسلام را رد كردهاند.
حالات مختلفى كه در
اين زمينه مورد بحث قرار گرفته، به قرار زير است:
1. جبهۀ
اسلام قوى و جبهه دشمن در مقايسه با آن ضعيف باشد، در اين صورت بنا بر عموم و
صراحت آيۀ (يا أَيُّهَا
اَلَّذِينَ آمَنُوا إِذٰا لَقِيتُمُ اَلَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفاً فَلاٰ تُوَلُّوهُمُ اَلْأَدْبٰارَ). (1)
ايستادگى، مقاومت و ادامۀ جهاد واجب است و هر عملى جز اين، جايز نيست. فرار
از جنگ در اين آيه بدان جهت تحريم شده تا ثبات و ايستادگى در جنگ انجام پذيرد و در
واقع مفاد مفهوم اين آيه همان منطوق آيۀ (إِذٰا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا) (2) است.
بىشك مفهوم
آيۀ اول اين نيست كه جز فرار، ساير راههاى انصراف از جهاد جايز است و تنها
فرار از جبهه حرام خواهد بود. با اين توضيح روشن مىشود كه