responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 157

باشد.

استسلام از نظر روايات شيعه:در روايتى از امام صادق (ع) اشاره به سره «ببراه» يا «ميراه» شده كه در آن پيامبر (ص)، على (ع) را با جمعى به جنگ دشمن اعزام كرد و فرمود: «من استأسر من غير جراحة مثقله فليس منّا» (13) يعنى كسى‌كه بدون داشتن زخمى كه او را از پاى درآورد خود را به اسارت دشمن درآورد، از ما در روايتى ديگر امام صادق (ع) به نقل از امام على (ع) فرمود: «من استأسر من غير جراحة مثقله فلا يفرى من بيت‌المال و لكن يفدى من ماله ان احب اهله» (14) يعنى به جز مجروحانى كه از پا افتاده‌اند كسى‌كه خود را به اسارت دشمن درآورد، از بيت‌المال براى آزادى او فديه به دشمن داده نمى‌شود، اما اگر خانواده او راضى باشند مى‌توانند از مال خود او فديه را بپردازند.

از بررسى اين روايات استفاده مى‌شود:

الف - رزمندگان مسلمانى كه در جبهه مجروح شده و قادر به نجات خود از چنگ دشمن نيستند مى‌توانند خود را در اختيار دشمن قرار داده و به اسارت آنان در آيند؛

ب - مجروحانى كه مى‌توانند خود را از دست دشمن نجات دهند، نمى‌توانند تن به اسارت بدهند، زيرا در اين فرض، جراحت آنان مثقلة (از پا در آورنده) نخواهد بود؛

ج - آحاد رزمندگان سالم حتى اگر فرار از جنگ نيز به هر دليلى بر آنها جايز باشد، نمى‌توانند تن به اسارت دشمن بدهند؛

د - در موارديكه هيچ راهى براى زنده ماندن رزمنده سالم در جبهه جز تن به اسارت دادن نمانده باشد، به مقتضاى اطلاق روايات مذكور در ظاهر بايد حكم به حرمت استسلام كرد. ولى بحثى كه فقها در مورد جواز فرار از زحف در صورت انحصار زنده ماندن رزمنده مسلمان به صورت فرار مطرح كرده‌اند و در گذشته به آن اشاره كرديم در اين مورد نيز مى‌تواند صادق باشد و به مقتضاى آيۀ تهلكه مى‌توان جواز استسلام را استنباط كرد. ولى در اين مورد نيز استناد به اطلاق آيه تثبيت و آيات جهاد و شهادت مى‌تواند حداقل وجوب استسلام را دفع، بلكه افضليت ادامۀ جهاد و شهادت را نسبت به استسلام اثبات كند.

قواعد عمومى فقه و استسلام:قواعدى چون قاعده نفى سبيل پيوسته بر ادلۀ احكام اوليه مانند وجوب حفظ نفس مقدم و حاكم هستند. بنا بر مفاد آيه: (وَ لَنْ يَجْعَلَ اَللّٰهُ لِلْكٰافِرِينَ عَلَى اَلْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً) (1) هيچ مسلمانى نمى‌تواند در ايفاى وظايف و نيز استيفاى حقوق خود به نحوى عمل كند كه موجب سلطۀ كافر بر مؤمن شود.

بى‌شك تن به اسارت دادن موجب سلطۀ كفار بر مؤمن مى‌شود و استسلام يا استيسار مصداق بارز سبيل است. به ويژه اگر تن به اسارت دادن رزمنده مسلمان، موجب تشويق ديگر رزمندگان مسلمان بر اسارت و تضعيف جبهه اسلام و يا شكست مسلمانان و نيز تحميل خسارت‌هاى مادى و معنوى بر مسلمانان شود، بدون ترديد در چنين مواردى طبق قواعد عمومى، تن به اسارت دادن از محرمات كبيره محسوب خواهد شد.

ديدگاه فقهاى اهل سنت در مورد استسلام:فقهاى حنبلى تن به اسارت دادن را جايز، ولى استقامت در جهاد حتى با علم به شهادت را افضل شمرده‌اند (16).

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 157
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست