14 - الحدائق
الناضره 39/3؛ جواهر الكلام 327/16؛ 15 - جواهر الكلام 327/16 و همان 161/17؛ 16 -
همان 356/17 و 357؛ مستمسك العروه 11/11-7؛ 17 - جواهر الكلام 334/22؛ 18 - همان
92/30؛ 19 - همان 30 / 155؛ 20 - همان 206/29؛ 21 - همان 40/28 و 405؛ 22 - همان
15/38-11؛ 23 - همان 160/38 و 161؛ 24 - همان 195/33 و 198؛ 25 - همان 269/33 و
270؛ 26 - همان 26/36 و 79؛ 27 - همان 356/35 و 357؛ 28 - همان 417/41 و 418؛ 29 -
همان 150/42 و فرهنگ فقه 1 / 514-511.
اسلام (و آرمان جهانشمول)
از واقعيتهاى عينى
و آنچه هست، تا آرمان و آنچه كه بايد باشد، همواره راهى طولانى و مشكلات و موانع
بسيار وجود دارد.
آرمان نهايى اسلام
در مورد رابطه و مناسبات انسانى، رسيدن به امت واحد بشرى است و نيز در مورد زمين،
از ميان رفتن مرزهاى جغرافيايى و قيد و بندهاى مرزى و به وجود آمدن كشور واحد
جهانى، تحت حاكميت قانون واحد الهى است.
هدف رسالت پيامبر
اسلام، سرعت بخشيدن به روند حركت تكاملى جامعۀ بشرى براى رسيدن به اين مرحله
ايده آل و مطلوب نهايى است.
قرآن به صراحت
اعلام مىكند كه: (وَ مٰا أَرْسَلْنٰاكَ إِلاّٰ كَافَّةً لِلنّٰاسِ...) (1) ما ترا بر هدايت گروه خاص و يا كشور و
سرزمين محدودى نفرستاديم، بلكه تو رسول ما بر همۀ انسانها هستى.
قرآن از زبان خود
پيامبر نيز بر اين حقيقت تأكيد مىكند: (قُلْ يٰا أَيُّهَا اَلنّٰاسُ إِنِّي رَسُولُ اَللّٰهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً) (2) بگو مردم! من پيامبر خدا براى همۀ
شما هستم.
و نيز پيامبر اكرم
در نامهاى كه به كسرى پادشاه ايران مىفرستد، خود و رسالتش را چنين معرفى مىكند:...
فانى رسول الله الى
الناس كافه لا نذر من كان حيا (3) من پيامبر خدايم كه به سوى همۀ
مردم جهان فرستاده شدهام تا هركسى را كه زنده است، هشدار دهم.
آرمانى كه اين پيام
جهانشمول و ديدگاه جهانى آن دنبال مىكند، چيزى جز رسيدن به امت واحد و متشكل در
سراسر زمين نيست.
اسلام تمامى تلاش
خود را با استفاده از راهبرد دعوت و جهاد، مصروف رسيدن به آرمان مىكند و آن را
چون شعلهاى فروزان به عنوان ايمان در درون و در عمق و ضمير انسانهاى مؤمن مىافروزد
و تلاش و آمادگى و انتظار رسيدن به اين آرمان بزرگ را نشانه ايمان قرار مىدهد و
كاروان بشرى را نسلى پس از نسل ديگر به دنبال آن روان مىكند.
اسلام در يك مقطع
زمانى و دوران انتقال، بهطور نسبى و در حد يك ضرورت، مرزهاى جغرافيايى را با ملتها
و حكومتها - كه خود را در حصار آن مرزها قرار دادهاند - در آن سطح كه بتواند
رابطه برقرار كند و روى قدر مشتركها به توافق هاى نسبى نايل آيد، به رسميت مىشناسد،
تا از اين رهگذر بتواند ضمن انتقال پيام و رسالت جهانى خود به قراردادها و توافقهاى
اصولى تر و بيشترى دست يازد.
از اينجاست كه در
حقوق اسلامى نيز مسائلى چون كشور، ميهن، ملت، دولت، قلمروى ارضى دولتها، شناسايى
كشورها، خطوط سياست خارجى، روابط