امر مهم كوتاهى
كنند، حاكم اسلامى موظف است مسلمانان را به شركت در مراسم حج وادار كند. امام صادق
عليهالسلام فرمود: لو عطل الناس الحج لوجب على الامام ان يجبرهم
على الحج. (13) يعنى: اگر مردم حج را فروگذاشتند، بر امام واجب است آنان را
به شركت در مراسم حج مجبور كند.
بر اساس اين روايت،
حاكم موظف است مسلمانان را در شرايط ويژهاى، مجبور به شركت در مراسم حج كند.
على عليهالسلام در
اهميت و جايگاه اقامه اين فريضه الهى مىفرمايد: و فرض عليكم حج بيته
الحرام، الذى جعله قبله للانام، يردونه و رود الانعام، و يالهون اليه ولوه الحمام،
و جعله سبحانه علامه لتواضعهم لعظمته، و اذعانهم لعزته، و اختار من خلقه سماعا
اجابوا اليه دعوته، و صدقوا كلمته، ووقفوا مواقف انبيائه، و تشبهوا بملائكته
المطيفين بعرشه. يحرزون الارباح فى متجر عبادته، و يتبادرون عنده موعد مغفرته.
جعله سبحانه و تعالى للاسلام علما، و للعائذين حرما، فرض حقه، و اوجب حجه، و كتب
عليكم وفادته، فقال سبحانه: و لله على الناس حج البيت من استطاع ليه سبيلا، و من
كفر فان الله غنى عن العالمين. (14)
يعنى: و واجب كرد
بر شما حج خانه محترمش را، همان خانهاى كه آن را قبلهگاه انسانها قرار داده كه
چونان تشنگان، به سوى آن روى مىآورند، و همانند كبوتران به آن پناه مىبرند. خداى
سبحان، كعبه را مظهر تواضع بندگان برابر عظمت خويش، و نشانه اعتراف آنان به بزرگى
و قدرت خود قرار داد، و در ميان انسانها، شنوندگانى را برگزيد، كه دعوت او را
براى حج، اجابت كنند، و سخن او را تصديق نمايند، و پاى بر جايگاه پيامبران الهى
نهند، همانند فرشتگانى كه بر گرد عرش الهى طواف مىكنند، و سودهاى فراوان، در اين
عبادتگاه و محل تجارت زائران، به دست آورند، و به سوى وعدهگاه آمرزش الهى
بشتابند. خداى سبحان، كعبه را براى اسلام، نشانۀ گويا، و براى پناهندگان
خانۀ امن و امان قرار داد، اداى حق آن را واجب كرد و حج بيتالله را واجب
شمرد، و بر همۀ شما انسانها مقرر داشت، كه به زيارت آن برويد، و فرمود: «آن
كس كه توان رفتن به خانه خدا را دارد، حج بر او واجب است و آن كس كه انكار كند،
خداوند از همۀ جهانيان بىنياز است.» (15)
حضرت على عليهالسلام
به قثم بن عباس، فرماندار مكه مىفرمايد: فاقم للناس الحج و
ذكرهم بايام الله.... (16)
در اقامۀ حج،
راهنماى مردم باش و روزهاى خدا را به ياد آنها بياور.
يكى ديگر از احكام
شريعت كه حكومت در صورت لزوم موظف به اجراى آن است، جهاد است كه آيات بسيار و
روايات متواترى در وجوب، فضيلت و حدود و شرايط آن ذكر شده است، مانند: (يٰا أَيُّهَا اَلنَّبِيُّ جٰاهِدِ اَلْكُفّٰارَ وَ اَلْمُنٰافِقِينَ وَ اُغْلُظْ عَلَيْهِمْ). (17)
يعنى: اى پيامبر با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنها بسيار سخت بگير.
(يٰا أَيُّهَا اَلنَّبِيُّ حَرِّضِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَى اَلْقِتٰالِ). (18)
يعنى: اى پيامبر صلىالله عليه و اله مومنان را به جنگ ترغيب كن.
اميرالمؤمنين مىفرمايد: ان الله
فرض الجهاد و عظمه و جعله نصره و ناصره و الله ما صلحت دنيا و لا دين الا به. (19)
يعنى: خداوند سبحان، جهاد را واجب نمود وان