خلاصه اينكه جهاد
يكى از فرائض مهم الهى است كه بايد حكومت اسلامى همواره آمادگى داشته باشد تا در
صورت لزوم اين امر الهى را اقامه كند.
يكى ديگر از احكام
شريعت، امر به معروف و نهى از منكر است كه حكومت وظيفۀ اجراى آن را دارد.
البته اين يك فريضۀ عمومى است، اما بعضى از مراحلش، وظيفۀ حكومت است و
ديگران جز با اجازه و اذن حاكم و دولت، نمىتوانند متصدى آن شوند.
حضرت على عليهالسلام
مىفرمايد: و الجهاد منها على اربع شعب: على الامر بالمعروف و النهى
عن المنكر و الصدق فى مواظن و شنان الفاسقين؛ (2) يعنى: جهاد
چهار شعبه دارد: 1. امر به معروف؛ 2. نهى از منكر؛ 3.
صدق و راستى در
معركه نبرد؛ 4. دشمنى با فاسقان.
در نهجالبلاغه
آمده است: و من انكره بالسيف لتكون كلمه الله العليا و كلمه الظالمين السفلى
فذلك الذى اصاب سبيل الهدى؛ (26) يعنى: و كسىكه با شمشير از منكرى
جلوگيرى كند، تا كلمۀ خداوند بر فراز آيد و كلمۀ ستمگران به زير كشيده
شود، كسى است كه به راه هدايت دستيافته است..
البته اين عمل توسط
حاكم يا با اذن او بايد صورت گيرد، چون خودسرانه عمل كردن، موجب هرج و مرج و
اختلال نظم مىشود و مفسده ايجاد مىكند.
اين وظيفۀ
حكومت اسلامى در قرآن هم ذكر شده است: (الذين ان مكناهم فى
الارض اقاموا الصلوه و اتوا الزكوه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر). (27)
يعنى:
آنانى كه اگر در
زمين به آنان اقتدار و حكومت دهيم، نماز به پا مىدارند و زكات مىپردازند و امر
به معروف و نهى از منكر مىكنند.
همچنين در نهجالبلاغه
آمده است: فمنهم المنكر للمنكر بيده و لسانه و قلبه، فذلك المستكمل لخصال
الخير، و منهم المنكر بلسانه و قلبه و التارك بيده، فذلك متمسك بخصلتين من خصال
الخيرو مضيع خصله؛ و منهم المنكر بقلبه، و التارك بيده و لسانه، فذلك الذى ضيع
اشرف الخصلتين من الثلاث، و تمسك بواحده، و منهم تارك لانكار المنكر بلسانه و قلبه
و يده، فذلك ميت الاحياء. و ما اعمال البر كلها و الجهاد فى سبيل الله، عند الامر
بالمعروف و النهى عن المنكر، الا كنفثه فى بحر لجى. وان الامر بالمعروف و النهى عن
المنكر لا يقربان من اجل، و لا ينقصان من رزق، و افضل من ذلك كله كلمه عدل عند
امام جائر. (28) يعنى: گروهى، منكر را با دست و زبان و قلب انكار مىكنند،
پس آنان تمامى خصلتهاى نيكو را در خود گرد آوردهاند. گروهى ديگر، منكر را با
زبان و قلب انكار كرد، اما دست به كارى نمىبرند، پس چنين كسى دو خصلت از خصلتهاى
نيكو را گرفته و ديگرى را تباه كرده است.
و بعضى منكر را
تنها با قلب انكار كرده و با دست و زبان خويش اقدامى ندارند، پس دو خصلت را كه
شريفتر است، تباه ساخته و يك خصلت را به دست آوردهاند و بعضى ديگر منكر را با
زبان و قلب و دست رها ساختهاند كه چنين كسى از آنان، مردهاى ميان زندگان است، و
تمام كارهاى نيكو و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهى از منكر، چونان
قطرهاى بر درياى مواج و پهناور است و همانا امر به معروف و نهى از منكر، نه اجلى
را نزديك مىكنند و نه از مقدار روزى مىكاهند، و از همۀ اينها برتر، سخن حق
در پيش روى حاكمى ستمكار است.