بديهى است اصل
اتكاى به آراى عمومى به معناى اصالت راى و عقل در برابر وحى نيست، بلكه معناى آن
احترام به ارزش عقل در پذيرفتن وحى و نيز آزمون عقل در گرويدن به وحى است، و به
همين دليل است كه اگر در موردى به دليل انحرافهاى مكتبى، موازين اسلامى مورد
تأييد افكار و آراى عمومى قرار نگرفت، ارزش و حقانيت خود را هرگز از دست نخواهد
داد.
بىشك مردم وقتى
حكومت اسلامى را به عنوان نظام مكتبى پذيرفتند معنايى جز اين نخواهد داشت كه نظارت
و ولايت فقها و اسلامشناس هاى واجد شرايط را نيز قبول كردهاند. اگر عدهاى در
اين مورد ترديد يا راه انكار پيش بگيرند، بالاخره اين واقعيت را نمىتوانند انكار
كنند كه اكثريت مردم بر سر قول و رأى خويش همچنان استوار ايستادهاند و دموكراسى
جز اين نمىتواند باشد. حال اگر مردم به تصور اينان اشتباه مىكنند، به استناد اين
پندار، نمىتوان دموكراسى را از چنين جامعهاى نفى كرد. در تمامى جوامع مخالف و
موافق وجود دارد ولى بايد ديد آراء عمومى بر كدام محور مىچرخد. آيا مىتوان مكتبى
را به عنوان نظام كشورى پذيرفت، ولى متخصصان آن مكتب را از رهبرى جامعه طرد كرد؟
اين تناقض نيست كه ما از يكسو طالب حاكميت خدا باشيم و از سوى ديگر مجرى مشروع
حاكميت خدا را كه فقيه جامعالشرايط است، نپذيريم؟
بىشك با انكار
نظارت فقها و ولايتفقيه بر مراكز تصميمگيرى و رهبرى جامعه، ما هرگز نظام اسلامى
نخواهيم داشت و مرتكب تناقضى روشن خواهيم شد.
نكتۀ مهم اين
است كه ولى امر در قانون اساسى از راه اعمال حاكميت ملى برگزيده مىشود و قانون
اساسى در موارد خاص حدود اختيارات رهبر را مشخص كرده و اهرمهايى براى كنترل
اقتدارات رهبرى معين كرده است. (3)
منابع
1 - الفقه
182/105-181 و البنك اللاربوى (السلام يقود الحياه) / 21-19، 2 - البنك اللاربوى
(السلام يقود الحياه) / 19-18 و اقتصادنا / 686-680 و فرهنگ فقه 1 / 127؛ 3 - فقه
سياسى، 222/1-218.
آرمان جهانشمول اسلام← اسلام
آزادسازى نسبى اقتصادى← اقتصاد آزاد
آزادى
آزادى: رهايى انسان
از سلطه ديگرى / رهايى از بردگى.
آزادى به
معناى نخست:آزادى فرد يا ملتى عبارت است از رهايى آن از
يوغ بردگى ديگرى و سلطه بيگانه و مستقل بودن در اراده و تصميمگيرى در عرصههاى گوناگون
اجتماعى، اعم از فرهنگى، سياسى، اقتصادى و مانند آن، از اين رو، آزادى و استقلال
ملازم يكديگرند؛ يعنى نبود يكى، نبود ديگرى را همراه دارد. اين عنوان در مسائل
مستحدث فقهى مورد بحث قرارگرفته است.
اصل حريت: از اصول
و قواعد معروف فقهى، اصل حريت و آزاد بودن انسانها در برابر يكديگر است؛ يعنى هيچ
انسانى از پيش خود بر ديگرى ولايت و سلطنت