اعلان برائت در
واقع نوعى جنگ سردى است كه براى تقويت نيروهاى خودى و تهديد و تضعيف روحيه دشمن به
كار گرفته مىشود و در هر صورت جنگ روانى و يا جنگ سرد خود به استفاده از رسانهها
و وسايل اعلام جمعى و سر و صدا و آنچه كه در عرف به فرياد تعبير مىشود، همراه
است.
مضمون اذان برائت
با توجه به تعبير (أَنَّ اَللّٰهَ بَرِيءٌ مِنَ اَلْمُشْرِكِينَ) اشاره به آن
دارد كه اصل توحيدى برائت از مشركان را، نبايد يك عمل مقابله به مثل يا انتقامجويانه
پيامبر (ص) در برابر رفتار ظالمانه قريش و مشركان تفسير كرد، بلكه اين يك اصل جاودانه
اسلامى است كه خدا خود آن را مقرر فرموده و برائت از مشركان قبل از هركس به خدا مربوط
مىشود، يعنى اين خداست كه خود از مشركان برائت مىجويد تا راه، رسم و شيوه سياسى اسلام
و مسلمانان را روشن سازد. (6)
به جز دو آيه اول و
سوم سوره برائت، آيات ديگرى از قرآن كه بيانگر رابطه عمومى جامعه اسلامى و جامعه
كفر بوده و نيز روابط سياسى دارالاسلام و دارالكفر را بيان مىكند و «ولايت» (7)، (وَ لاٰ تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَ لاٰ نَصِيراً) «ركون» (8)، (وَ لاٰ تَرْكَنُوا إِلَى اَلَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ اَلنّٰارُ) «تولى» (9)، (وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ) «سبيل» (10)، (لَنْ يَجْعَلَ اَللّٰهُ لِلْكٰافِرِينَ عَلَى اَلْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً) «حب» (11)، (هٰا أَنْتُمْ أُولاٰءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لاٰ يُحِبُّونَكُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْكِتٰابِ كُلِّهِ) را نسبت به
كفار نفى مىكند كه هر كدام به نوبۀ خود با توجه به آيات متعدد مربوط به هر يك
از اين امور، بعدى را در زمينۀ برائت روشن مىكند.
سيره عملى پيامبر
(ص) در رابطه با عمل اعلان برائت و شيوۀ اجراى آيات اول و سوم سورۀ
برائت، خود بدون هيچگونه ابهامى اصل برائت را به عنوان يك فريضۀ عبادى و
رويۀ سياسى بيان مىكند.
رسول خدا (ص) در
سال نهم هجرى ابتدا مأموريت ابلاغ برائت و اجراى فرمان الهى اذان برائت را بر عهده
ابو بكر نهاد، ولى هنوز وى به انجام مأموريت خود توفيق نيافته بود كه على (ع) براى
انجام اين مأموريت خطير از جانب پيامبر (ص) منصوب شد. (12)
قطعنامۀ
برائت از مشركان در مراسم حج سال نهم هجرى توسط اميرمؤمنان على (ع) بر بام كعبه
قرائت شد و پس از اذان برائت به مشركان هشدار داده شد تا ظرف چهار ماه وضعيت خود
را يكسره كنند.
به دنبال اين
هشدار، مشركان كه تا آن روز رويۀ دوگانه با مسلمانان و حكومت مدينه داشتند،
ناگزير شدند با پيامبر (ص) منطقىتر عمل كنند.
ابن سعد در طبقات،
نام و خصوصيات اعضاى بيش از هفتاد هيأت نمايندگى كه توسط قبايل اطراف مكه براى
مذاكره با پيامبر (ص) راهى مدينه شده بودند را ثبت كرده و تمامى مورخان كه حوادث
سال نهم هجرت را نوشتهاند، به انبوه وفود (هيأتهاى نمايندگى قبايل) كه روزانه در
مدينه با پيامبر (ص) ملاقات و مذاكره مىكردند اشاره كردهاند و تا آنجا كه سال
نهم هجرت را به دليل هجوم هيأتهاى نمايندگى قبايل و مشركان، عام الفود ناميدهاند.
بازتاب اعلان برائت
توسط پيامبر اسلام (ص) چنان سريع بود كه هنوز مهلت چهار ماه كه توسط على (ع) به مشركان
داده شد، به سر نيآمده بود كه حجاز زير لواى اسلام درآمد و دشمنان راهى به جز
دشمنى، عناد و توطئه در پيش گرفتند و حاكميت اسلام در سراسر