عمل پيامبر (ص)
فلسفۀ برائت را بهطور كامل روشن كرد كه اعلان برائت مىتواند به عنوان رويه
اصولى و خط مشى اساسى در كنار رويههايى چون جهاد و دعوت نقشآفرين سياست كلى
گسترش اسلام و دفاع در برابر خصومتها، تجاوزها، تهاجم ها و توطئههاى دشمنان
اسلام استفاده شود.
در بعد اعتقادى،
اعلان برائت و يا به تعبير قرآنى اذان برائت بايد به گونهاى انجام گيرد كه بيانگر
بعد منفى توحيد و تحقق عينى «لا اله» باشد و در بعد سياسى در قالبى تحقق پذيرد كه
اهدافى مشابه آنچه كه پيامبر (ص) در اعلان برائت سال نهم هجرى به دست آورد، به
دنبال داشته باشد. (13)
منابع
1 - فرهنگ فقه
547/1؛ 2 - فقه سياسى 61/7؛ 3 - توبه / 1؛ 4 - تفسير ابن كثير 331/2 و جامع قرطبى
61/8 و روح البيان 382/3؛ 5 - صحيفه نور 222/1؛ 6 - تفسير فخر رازى 220/15 و تفسير
جامع قرطبى 311/3؛ 7 - نساء / 89؛ 8 - هود / 113؛ 9 - مائده / 51؛ 10 - نساء /
141؛ 11 - آل عمران / 119؛ 12 - طبقات الكبرى 291/2-229؛ 13 - فقه سياسى 81/5-77 و
91-86.
برائت از ديدگاه اهل
سنت
در برخى از روايات
آيات برائت به معناى پايان دادن به قراردادهاى نقض شده از جانب مشركان تفسير شده
است.
در روايتى از ابن
عباس چنين آمده است: «فقام على فنادى ذمة الله و ذمة رسوله برئية
من كل مشرك فسيحوا فىالارض الاربعه اشهر...». (1)
در سال نهم ه - ق
در منى على (ع) به نيابت از جانب پيامبر (ص) بپاخاست و گفت: «خداوند و رسولش هيچ
تعهدى در برابر هيچ مشركى ندارند، چهارماه به حال خود باشيد و ديگر از آن پس مشركى
نبايد در حج شركت كند و...».
اين تفسير از برائت
اصولا يعنى برائت هيچ گونه عنوان مستقلى نداشته و تنها جنبۀ اعلان لغو
قراردادها و كان لم يكن تلقى كردن تعهدات نقض شده دارد.
ولى از آنجا كه اين
روايت و مشابه آن با نص صريح قرآن منافات دارد، نمىتواند در تفسير آيات اول سوره
برائت قابل استناد باشد. زيرا صريح اين روايت آن است كه تمامى قراردادها در مورد
مشركان در جريان برائت سال نهم هجرى يكجانبه از طرف پيامبر (ص) لغو گرديده است.
(2)
جاى تعجب است
مفسرانى چون ابن كثير در توجيه اين جمله پيامبر (ص) «لا يودى عنى الا انا
او رجل منى» «بايد پيام من يا توسط خودم ابلاغ شود يا به وسيله كسىكه
منسوب به من و از خاندان من است» كه در بسيارى از روايات برائت نقلشده است، مىنويسد:
اين جمله اختصاص به مواردى چون لغو كردن پيمان و برائت از تعهدات دارد و شامل
ابلاغ احكام نمىشود و اگر على (ع) براى اعلان برائت انتخاب شد، بدان جهت بود كه
در عرف عرب جاهلى، عادت بر آن بود كه نقض عهد بايد يا توسط خود عامد و متعهد انجام
گيرد و يا به وسيله كسى كه از خاندان او باشد و مراعات اين سنت جاهلى سبب شد كه
پيامبر (ص) على (ع) را براى اين مأموريت انتخاب كند. (3)