همكارى و تعاون در
تاريخ زندگى بشر پديده اجتماعى ناشناختهاى نيست. نخستين روزهاى زندگى جمعى انسان
با تعاون آغاز شده و فرهنگ و تمدن بشرى طى سدههاى متمادى با تعاون شكل گرفته است.
اصولا زندگى
اجتماعى و نظام بينالمللى بدون همكارى و تعاون چگونه مىتواند جامه عمل به خود
بپوشد.
مسائل سياسى،
اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى بشر آن قدر به هم مرتبط و آميخته است كه به اقدام مشترك
نياز مبرم دارد. اقدام مشترك جز از راه مشاركت و تعاون بينالمللى امكانپذير
نيست.
مشكلات جهانى به
اندازهاى است كه جز با نيروى حاصل از مشاركت و تعاون ملتها قابل حل نيست، و
همانقدر كه همكارى و تعاون بينالمللى از تفاهم بين ملتها نشأت مىگيرد، به همان
اندازه هم مىتواند در توسعۀ تفاهم مؤثر باشد.
قرآن ضمن تأكيد بر
اصل تعاون و مشاركت كه يك اصل عقلائى پذيرفتهشده در جوامع بشرى و منطبق با منطق
زندگى است، با مشخص كردن محور اصلى آن، قلمروى وسيعى را براى مشاركت و تعاون باز
كرده و آن را به صورت صددرصد انسانى مطرح كرده است:
(وَ تَعٰاوَنُوا عَلَى اَلْبِرِّ وَ اَلتَّقْوىٰ وَ لاٰ تَعٰاوَنُوا عَلَى اَلْإِثْمِ وَ اَلْعُدْوٰانِ) (1) (بر
نيكى و تقوى همكارى و هميارى نمائيد و بر محور گناه و تجاوز تعاون و مشاركت
ننمائيد).
اين نوع تبيين از
تعاون، از يكسو افقهاى جديدى را براى همكارى و تعاون باز مىكند و از سوى ديگر از
سوء استفاده از اين نيروى عظيم بالقوه بشرى در راه فساد و تباهى جلوگيرى مىكند.
تعاون به معناى كمك
متقابل است كه در ترجمۀ فارسى از آن به همكارى يا هميارى تعبير مىشود، و
مشاركت به معناى سهيم شدن دوجانبه در انجام يك مسئوليت است.
يارى رساندن به
ملتى ستمديده و در بند اسارت (از نظر سياسى) و كمك به ملتى محروم و فقير و استثمار
شده (از نظر اقتصادى) در رفع نيازهاى ضرورى آن ملت يك نوع عمل پسنديده است، ولى به
آن اعانت، يعنى كمك يكطرفه گفته مىشود و گاه اين عمل با مشكلات و موانع و صرف
نيرو و وقت و شرايط زيادى امكانپذير است. اما اگر آن ملت ستمديده و دربند و اين
ملت محروم و فقير استثمار شده نيز به نوبۀ خود به كشور و دولت كمككننده در
حل مشكلات و رفع موانع كمك كند و با استفاده از امكانات موجودى كه در اختيار دارد،
در راه رسيدن به هدف مشترك كه نجات سياسى و اقتصادى آن ملت است، تلاش كند، در اين
صورت تعاون و مشاركت انجامشده است. به اين ترتيب در حقيقت معاونت و مشاركت در
انجام مسئوليت واحد امكانپذير است. در مثال فوق هر كدام از دو كشور و دولت در
رسيدن به استقلال سياسى و خودكفايى اقتصادى، آنچه توان دارد به كار گرفته و هركدام
به نوعى در تحقق بخشيدن به هدف مشترك تلاش مىكنند. در اين نوع تعاون و مشاركت
هركدام از دو يا چند طرف مىتوانند فعاليت يكديگر را تكميل كنند و راه را نزديكتر
و در وقت كوتاه ترى به نتيجه مطلوب برسند.
در تعاون و مشاركت
در حقيقت نيروها در يك جهت و براى تأمين يك هدف بسيج مىشوند، و به اين ترتيب
همكارى و همگونى لازم تحقق مىپذيرد و توان