مخالفان سيستم
اقتصاد دولتى يا متمركز خود را طرفدار خصوصىسازى و يا تعديل اقتصادى قلمداد مىكنند
و ساز و كار پيشنهادى خود را متفاوت با اقتصاد سرمايهدارى و آزاد سازى كامل اقتصادى
مىشمارند و آن را راه ميانهاى بين ماركسيسم و كاپيتاليسم معرفى مىكنند.
سياست خصوصىسازى
از - آنجا شروع مىشود كه دولت به تدريج تمام يا قسمتى از سهام شركتهاى تحت
مالكيت خود را براى فروش به اشخاص يا عموم عرضه مىكند و از راه بانكهاى سرمايهگذارى
و مؤسسات عرضه سهام و بورس اوراق بهادار به بخش خصوصى انتقال مىدهد. (1)
از آنجا كه خصوصى
سازى در مورد شركتها و مؤسسات دولتى با ساز و كارهاى مختلف انجامشده و در هر
كشورى به تناسب شرايط اقتصادى، سياسى و اجتماعى ممكن است به شيوههاى متفاوتى صورت
بگيرد، بهطور معمول روشهاى زير را براى خصوصىسازى توصيه مىكنند:
الف - عرضۀ
عمومى سهام شركتها و مؤسسات دولتى كه همۀ مردم امكان مشاركت در آن را بهطور
مساوى خواهند داشت؛
ب - فروش خصوصى
سهام شركتها و مؤسسات دولتى به نحوى كه تنها اشخاص سرمايهدار و توانمند كه قدرت اداره
و سود ده كردن اين مراكز اقتصادى را دارند در خريد اين سهام شركت مىكنند؛
ج - مشاركت بخش
خصوصى در بخشهاى دولتى به منظور بالا بردن سطح سرمايه و كارآيى مراكز اقتصادى
دولتى؛
د - فروش دارايىهاى
شركت يا مؤسسه دولتى به جاى فروش سهام.
در اين روش كه اغلب
در مورد شركتها و يا مؤسسات زيان ده دولتى به كار گرفته مىشود؛ دارايىهاى
فيزيكى و عمده آنها به متقاضيان فروخته مىشود، تا به نحوى از زيان دهى آنها
جلوگيرى شود؛
ه - تجزيۀ
واحدهاى اقتصادى دولتى به زير مجموعههاى كوچكتر و واگذارى آنها به بخش خصوصى؛
و - فروش شركتها و
مؤسسات دولتى به كاركنان و مديران. در اين روش، دولت ناگزير بايد از راه تسهيلات
بانكى امكان خريد سهام را براى كاركنان و مديران فراهم بياورد كه اغلب سهام در
برابر و ام به عنوان وثيقه نگهدارى مىشود.
ز - اجاره دادن
شركتها و مؤسسات دولتى به بخش خصوصى و يا واگذارى مديريت آنها به بخش خصوصى با
قرارداد مشخص.
نظام آزادسازى نسبى
روشى است كه در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران مبناى اقتصاد ملى قرار گرفته و در
آن بر حمايت از بخش خصوصى در كنار