responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 245

بين‌المللى در يك مقياس جهانى خود فصلى از مهم‌ترين مسائل وحدت و همبستگى در اسلام به شمار مى‌رود.

بى‌شك مسئلۀ همزيستى ملت‌ها و پيوند و ارتباط جامعه‌ها بر اساس صلح و سازش عادلانه در طول تاريخ بشر كه صفحات آنرا حوادث خونين جنگ‌ها و كشتارها و خونريزى‌هاى وحشتناك پر كرده است، از مهم‌ترين مسائل حياتى و بزرگترين مشاكل زندگى بوده كه اسلام با اهتمام هر چه بيشتر بدان پرداخته است؛ (8)

ل - اسلام در روابط بين‌المللى صلح را به عنوان اصل اولى و زير بناى حقوق بين‌المللى پذيرفته و ملل جهان را به اصل همزيستى مسالمت‌آميز و صلح جهانى دعوت كرده است. آيات مذكور مى‌تواند دورنمايى از چگونگى اين دعوت انسانى را براى ما ترسيم كند. (9)

منابع

1 - اسرا / 37؛ 2 - حجرات / 10؛ 3 - اسرا / 53؛ 4 - بقره / 83؛ 5 - نساء / 86؛ 6 - فصلت / 34؛ 7 - تغابن / 14؛ 8 - الميزان 173/5؛ 9 - فقه سياسى 168/9-167.

امارت

امارت فرمان راندن است و در فرهنگ سياسى اسلام به حكم امام، امير و فرمانروا گفته مى‌شود.

مسئوليت اين منصب به حدى است كه رسول خدا (ص) به يارانش فرمود:

اگر خواستيد براى شما خبر مى‌دهم كه امارت چيست‌؟ سپس فرمود: اولها ملامه و ثانيها بذامه و ثالثها عذاب يوم القيمه إلا من عدل. (1) يعنى: مرحلۀ نخستين امارت و فرمانروايى سرزنش است و دومش ندامت و سوم عذاب خدا؛ مگر آنكه عادلانه رفتار كرده باشد.

و نيز فرمود: نعم الشىء الاماره لمن اخذها بحقها و لها. (2) يعنى: چه نيكو عملى است امارت، براى كسى كه آن را به حق بدست مى‌گيرد و از راه حلال اعمال مى‌كند.

در خطبۀ 40 نهج‌البلاغه مى‌خوانيم:

و انه لابد للناس من امير بر أو فاجر يعمل فى امرته المؤمن و يستمتع فيها الكافر. يعنى: ناگزير مردم نيازمند به اميرند و يا نيكوكار و يا زشتكار، به نحوى كه در حكومت او مؤمن توانايى كار و تلاش براى زندگى پيدا كند و كافر در سايه آن به آسايش برسد.

اميرالمؤمنين لقبى بود كه از زمان خليفه دوم رايج شد (3) و در نامه‌هاى «أ اقنع من نفسى بان يقال امير المؤمنين و لا اشاركهم فى مكاره الدهر»، (4) «يا بنى عبدالمطلب الا الفينكم تخوضون دماء المسامين خوضا تقولون قتل امير المؤمنين» (5) و «هذا ما امر به عبدالله على بن ابى طالب امير المؤمنين فى ماله ابتغاء وجه الله» (6) از نهج‌البلاغه در مناسبت‌ها مختلف آمده است.

منابع

1 - عيون الاخبار 1/1؛ 2 - همان؛ 3 - فقه سياسى 2 / 152، 4 - نهج‌البلاغه / نامه 45؛ 5 - همان / نامه 47، 6 - همان / نامه 24.

امام

گرچه در اصطلاح عرف شيعه، امام به ائمه معصومين (ع) اطلاق مى‌شود؛ ولى امام به كسى گفته مى‌شود كه در عمل زمام امور را به دست گرفته و رهبرى امت در تمامى شؤون توسط او انجام شود. گاه زمامدارى و رهبرى امور، بر اساس حق و عدالت است؛ و گاه به صورت باطل و ظلم. چنانكه امام صادق فرمود:

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 245
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست