بود. چنانكه
اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود: لا تقلبن فى استعمال
عمالك و امراك شفاعه الا شفاعه الكفائه و الامانه. (7)
هيچكس را نمىتوان
از محل اقامت خود تبعيد كرد يا از اقامت در محل مورد علاقهاش ممنوع يا به اقامت
در محلى مجبور كرد مگر در مواردى كه قانون مقرر مىكند.
پيامبر اكرم (ص)
فرمود: البلاد بلاد الله والعباد عيال الله حيثما اصبحت خيرا فاقم. (44)
على عليهالسلام
فرمود: خير البلاد ما حملك. بهترين وطن آنجاست كه تو را پذيرا
باشد. (45 و 46) آزادى در مفهوم اسلامى آن از تمايلات و خواستههاى مادى انسانى
ريشه نمىگيرد تا با آزادى اميال ديگران محدود شود. آزادى موهبت خاص انسانى است و
بايد متناسب با خصايص و ويژگىهاى انسان باشد و از همان ويژگىها نشأت بگيرد.
انسان داراى قدرت
تفكر منطقى است و تمايلات عالى او از قبيل تمايل به حقيقتجويى، تمايل به خير،
تمايل به جمال و زيبايى، تمايل به پرستش حق و امثال آن از مختصات و ملاكهاى
انسانيت است.
انسان به حكم فطرت،
دوقطبى آفريده شده و موجودى متضاد است و به تعبير قرآن مركب از عقل و نفس يا جان و
تن است. آزادى مطلق يكى از اين دو بعد، به معناى نابودى بعد ديگر خواهد بود.
از ديدگاه اسلام،
آزادى بر اساس آن عنصر و حقيقت انسانى است كه تكامل انسانى را ايجاب مىكند و آن
چيزى جز استعدادهاى ويژۀ انسانى نيست. آزادى به دليل انسان بودن و آمادگى
تكامل يافتن، حق انسان است، و اين حق از استعدادهاى بيكران انسان ناشى مىشود.
انسان در رشد اين استعدادها، رها شده و آزاد است و همين تمايلات كه از مقولۀ
ادراكها و دريافت ها و انديشهها و صفات برتر است، منشأ آزادى متعالى انسان
هستند.
اين نوع آزادى
چگونه به دست مىآيد؟ انسان براى راهيابى به اين موهبت بزرگ، به رزم مداومى در دو
جبهه احتياج دارد:
1. در جبهۀ
درون خود در برابر اسارتها و وابستگى هايى كه به باطلها و شرها يعنى غير خدا
دارد؛
2. در جبهۀ
برون در برابر طاغوتها و تمامى عواملى كه در راه خدا كه راه آزادى مردم است، سد
بستهاند.
انسان مبارز با
هدايت وحى خدا و توسط پيامبران، در اين دو جبهه تا پيروزى كامل يعنى رها شدن در
راه رشد و تعالى و تكامل در مسير بىنهايت تا خدا، تلاش مىكند و اين همان آزادى
مطلوب در فرهنگ اسلامى است. شكست انسان در يكى از اين دو جبهه به قيمت از دست دادن
آزادى تمام خواهد شد و حتى اگر در جبهۀ بيرون بر طاغوتها و عوامل سد كننده
راه، پيروز شود ولى در درون در قيد و بند اسارتها و تمايلات و جذبه ها و وابستگىها
به غير خدا يعنى به قدرتطلبى، افزون خواهى، تمايل به تجاوز و استثمار، خودخواهى،
جان پرستى، غضب و شهوتپرستى و ديگر اسارت هاى نفسانى باشد، او خود عامل به وجود
آمدن دشمنان آزادى در جبهۀ بيرونى يعنى جامعه خواهد بود. آزادى به اين معنا،
مفهوم درست توحيد خالص ابراهيمى است.