نياز به موج آفرينى دارد كه امام (ره) از آن به «عاشورا به وجود
آوريد» (2) تعبير كرده است.
4. ايدئولوژيك كردن مبارزه و انقلاب
امام (ره) معتقد بود مبارزه و جهاد احتياج به دين دارد و بدون
ايدئولوژى مبارزه و جهاد نمىتواند تداوم يابد و اسلام مكتب جهاد و مبارزه است و
اين دو با همۀ اصول و عناصر مختلف اسلام پيوند خورده و در همۀ اين
اصول و ارزشها انگيزه مبارزه و جهاد نهفته است.
چنين اسلامى اگر در اختيار تودههاى مستضعف قرار گيرد در وجود آنان
انگيزههاى مبارزه و جهاد به جوش مىآيد و خروش آن مىتواند كاخ رفيع ظلم و
استبداد را واژگون كند؛ (3)
5. ارمان گرايى تضمين تداوم نهضت
گام پنجم در نظريۀ انقلاب اسلامى پشتيبانى از تداوم نهضت
اسلامى از راه تضمينهاى اصولى است. به اعتقاد امام (ره) نهضت بايد از حالت شخصى و
انتظار پيروزى براى اشخاص معين خارج شود و به صورت جريان و حركتى مداوم درآيد كه
در هر زمان امكان بهرهبردارى و نظام سازى از آن مقدور شود؛
6. اصلاح حوزههاى علميه
امام (ره) در ترسيم گام به گام انقلاب اسلامى، در برابر مانع بزرگى
چون حاكميت فرهنگ سكوت و رضاى حوزههاى علميه، ناگزير به عكسالعملى تند متوسل مىشود
و با تمام عشق و وابستگى كه به وضعيت سنتى حوزههاى علميه دارد اصلاح بنيادين حوزهها
را اجتنابناپذير مىشمارد، چون بدون آن، معرفى اسلام ناب، امكانپذير نيست (4) و
با ادامۀ وضعيت سكوت و رضا در حوزههاى علميه خسارت مضاعف نصيب اسلام و امت
مىشود؛
7. واژگونسازى بنيادهاى فكرى و فرهنگى استعمار
پايگاهها و بنيادهاى فكرى و فرهنگى از پيشساخته شده استعمار
هرگونه حركت و اصلاحى را در نهايت متوقف و وادار به استحاله مىكند. خطر اين
پايگاهها و نهادهايى كه ميراث قرنها نفوذ و تهاجم استعمار است، بيش از خطرات
فعلى آن است. هفتمين گام در نظريۀ انقلاب امام (ره) زدودن اين ميراثهاى شوم
و واژگون كردن پايگاهها، بنيادها و نهادهاى بازمانده از استعمار است؛
8. تحجرزدايى
تحجرگرايى، قشرى گرى و مقدس نمايى به آن نوع ديندارى اطلاق مىشود
كه اشخاص، ضعف تعقل و كمبود فهم دينى خود را با پوشش ممانعت و مخالفت با امورى كه
ارتباط آنها را با دين نمىدانند، توجيه مىكنند.
به اعتقاد امام (ره) چنين دينداران متحجر، يكى از عمدهترين موانع
حركتهاى اصيل و نهضتهاى اصلاح طلبانه علما و پيشگامان جنبشهاى اسلامى به شمار
مىروند و مىتوانند در هر مرحله از مبارزه و حركت، دستهاى اصلاحطلبانه را از
پشت ببندند؛
9. حذف وعاظ السلاطين
«آخوندهاى دربارى و وعاظ السلاطين عبارت از روحانى نماهايى هستند
كه از دين به عنوان ابزارى براى حمايت از قدرتهاى فاسد حاكم استفاده مىكنند و در
حقيقت پايۀ مشروعيت - قدرت سياسى - آنان هستند و با مدح و ثنا و توجيه، چهره
ظالمانه حكام را مردمپسند و اسلامپناه جلوه مىدهند.» (5)