responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 267

مى‌پوشد و جامعۀ اسلامى هنگامى به تشكيل امت دست مى‌يابد كه امام آن شناخته شود؛ و بدون چنين شناختى هيچ مسلمانى نمى‌تواند خود را در امت بيابد و در آن ذوب شود و شاهد تحقق عينى مكتب باشد و قادر به انجام وظائفى شود كه مكتب براى او و همۀ مسلمانان مشخص كرده است.

از اين رو امام‌شناسى ضرورى‌ترين و فورى ترين معرفتى است كه انسان مسئول و مسلمان متعهد، بايد در زندگى اجتماعى خود آن را بازشناسد و بدون آن هرگز به اسلام واقعى نخواهد رسيد (من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته الجاهليه) (1).

انسان بى امام، انسان گم‌شده از امت، آواره و سرگردان و بى‌هدف و جدا افتاده از خط زندگى و حيات اجتماعى است كه ره به جائى نمى‌برد و سرانجام نصيب گرگان مى‌شود (فان الشاذ من الناس للشيطان كما ان الشاذ من الغنم للذئب) (2).

در علم كلام نيز مسئلۀ ضرورت شناخت امام به گونه ديگر مطرح‌شده و با ديدى ديگر بررسى شده است.

بى‌شك در زمان حيات پيامبر اسلام، رهبرى امت توأم با نبوت بر عهده پيامبر اكرم (ص) بوده است.

بعد از رحلت آن حضرت، مسئلۀ امامت كه از مهم‌ترين و اساسى‌ترين مسائل امت است نمى‌تواند مسكوت و مهمل بماند. پيامبر اكرم (ص) كه در حيات خود براى مدت كوتاهى كه به قصد جهاد مدينه را ترك مى‌كرد، جانشين تعيين كرده، چگونه ممكن است تكليف امت را بعد از رحلت خويش از نقطه‌نظر امامت و رهبرى تعيين نكرده باشد.

به علاوه احتمال تعيين امام كه حداقل حالتى است كه مسلمان در رابطه با مسئله امامت در خود احساس مى‌كند، هر مسلمان مكلفى را بران مى‌دارد كه به حكم عقل كاوش كند و در مورد اين احتمال، يا به نفى و يا به اثبات آن برسد. و از سوى ديگر قرآن، جامعۀ اسلامى را به پيروى از امامان كه زمامداران و رهبران امتند، در رديف اطاعت خدا و پيامبرش دعوت كرده و آن را الزامى شمرده است (يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اَللّٰهَ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ‌) (3)؛ نخستين گام در انجام اين وظيفه بزرگ شناختن كسانى است كه مى‌توانند اولو الامر باشند. (4)

منابع

1 - اصول كافى 1 و مسند احمد بن حنبل 96/4؛ 2 - نهج‌البلاغه، خطبه 127؛ 3 - نساء / 59؛ 4 - فقه سياسى 2 / 300.

امامت

إمامت، در لغت به معناى پيشوايى و رهبرى و در اصطلاح به معناى مقامى است كه دارنده آن رياست امور دينى و سياسى مسلمانان را بر عهده دارد.

خلافت از خدا و نيابت از رسول (ص) در اعمال ولايت بر امت و هدايت معنوى و رهبرى دنيوى در جهت كمال مطلوب شرع است. با امامت، دين نظام مى‌يابد و امت سامان مى‌پذيرد. صلاح دنيا و عزت امت در امامت متجلى مى‌شود.

عهده‌دار امامت كسى است كه عالم به سياست و شايسته رياست باشد؛ او «مفترض الطاعة و قائم بامرالله» و دلسوز بندگان خداست. (1)

مقايسۀ دو تعريف نشان مى‌دهد كه امامت داراى سه

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 267
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست