responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 285

امامت او نيست.

قائلان به عزل امام، بر اين نكته تأكيد دارند كه بايد پيش از عزل، وى را نهى از منكر كرد و اگر همچنان بر رفتار خود بود و از اقامۀ حد بر خود تن زد، خلع وى واجب مى‌شود.

بحث خروج بر امام، بحثى است مستقل از عزل و يا انعزال او، و در مورد خروج البته ميان فرق اسلامى اختلاف نظر شديد وجود دارد: در اين ميان، بيشتر اهل سنت و جماعت، خروج و شورش بر امام فاسق و جائر را جايز نمى‌دانند. از اين رو، آنان روايات بسيارى در وجوب فرمانبردارى از امام و حرمت مخالفت يا قيام بر او را به پيامبر (ص) نسبت مى‌دادند. در برابر نيز حتى از خود اهل سنت و جماعت كسانى بودند كه قيام بر ائمۀ جور و ظلم را جائز مى‌دانستند.

6. امامت نزد محكمه

امامت نزد گروه‌هاى گوناگون اهل تحكيم، از نظر مفهومى، به طور كامل پيوسته با حكومت بوده، اما آنچه امامت محكمه را از اهل سنت متمايز مى‌كرده، نوع آرمان هايى بوده است كه هر يك در سايۀ امامت دنبال مى‌كرده‌اند. در صحنۀ تاريخ نيز همين اختلاف در آرمان‌ها موجب شده است تا محكمه از همان عصر خلفاى نخستين، راه خود را از عامۀ مسلمانان جدا كنند و در صدد برآيند تا امامتى كوچك، متناسب با آرمان‌هاى خويش بنيان گذارند. تصور موجود در ميان گروهى از صحابه در عصر دو خليفۀ نخست، مبنى بر اينكه بر ايشان لازم است تا با حساسيت، عملكرد امام در جامعۀ اسلامى را پى گيرى كنند و در صورت مشاهده تخلفى از جانب او، واكنشى مناسب از خود نشان دهند، مبناى آرمان امامت در ميان محكمه است. به عنوان نمونه، در خطبه‌اى از خليفه عمر، چنين آمده است كه در صورت وفا نكردن امام مسلمانان به وظايف و تخطى از حدود شريعت، بر مؤمنان واجب مى‌گردد كه او را از امامت خلع كنند.

امامت نزد محكمۀ نخستين: در پى جريان حكمين پس از صفين، آنگاه كه گروه‌هايى با عنوان محكمه از همراهان حضرت على (ع) جدا شدند، مبناى اصلى افتراق آنان، تخطئۀ عملكرد امام و ضرورت خلع او در صورت عدم توبه بود. در عمل نيز در پى همين طرز فكر بود كه محكمه در محلى به نام حرورا گرد آمدند و با عبدالله بن وهب راسبى به امامت بيعت كردند. البته همين روحيۀ شتاب در خلع امام و بيعت با ديگرى موجب شد تا در طى سده‌ها، امامت در جوامع محكمه در معرض تزلزلى دائمى قرار گيرد و بر خلاف امامت كه در محيط اهل سنت، نماد تحقق جماعت و حفظ شوكت مسلمانان به شمار مى‌رفت، در جوامع محكمه گاه به عاملى در جهت افتراق و تشتت آراء مبدل شود.

با توجه به آنچه گفته شد، مباحث مربوط به نصب و عزل امام در آموزش‌هاى دينى محكمه دامنه‌اى گسترده داشته، و سده‌هاى متمادى مورد توجه بوده است؛ اما در كنار آن، يكى از كهن‌ترين مباحث مطرح در محافل محكمه، اساس ضرورت امامت در هر زمان بود كه حاصل آن در نظريۀ «جواز خلو زمان از امام» بازتاب يافته بود. آنچه از فضاى اسناد تاريخى مربوط به محكمۀ نخستين برمى‌آيد، آن است كه آنان باور نداشتند كه الزاما در هر زمان بايد امامى بر زمين بوده باشد. يكى از روشن‌ترين و كهن‌ترين اسناد درباره امامت نزد محكمه،

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 285
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست