شيعه، دستكم با عنوان مشخص اماميه پرداخت. آنچه در اين سده به
عنوان وجه تمايزى مهم ميان گروههاى شيعى مىتوان پيگيرى كرد، ديدگاه آنان
دربارۀ منصوص بودن و مفترض الطاعه بودن امام بوده است. در حقيقت از
سدۀ دوم قمرى به بعد كه در محافل شيعى نوعى تقابل ميان اماميان و گروههاى
غير امامى (روشنترين نمونۀ آن اكثريت زيديه) وضع و كاربرد اصطلاح اماميه را
ضرورى ساخته است، گزينش اين عنوان براى اين جماعت از شيعه و انتساب آنان به
«امام»، از آن رو بوده كه بر خلاف اكثريت زيديه، اين گروه ثبوت امامت را به «نص
جلى» و با تعيين فرد فرد امامان به امر الهى دانستهاند. در كنار اين ويژگى، بايد
به برخى خصوصيات ديگر از جمله مفترض الطاعه بودن و معصوم بودن امام، و نيز خالى
نبودن زمين در هيچ زمانى از امام به عنوان باورهاى اساسى اين گروه ياد كرد.
در دو دهۀ گذار از سده اول به سدۀ دوم قمرى، امام محمد
باقر (ع) به تدقيق و تفصيل تعاليم شيعه اهتمام ورزيد و روايات پرشمار منقول از آن
حضرت در بارۀ فقه و ديگر تعاليم دينى نشان از آن دارد كه آموزشهاى دينى
شيعه از روزگار آن حضرت روى به تدوين و شكلگيرى نهاده است. اگرچه خط اصلى تشيع پس
از وفات آن حضرت، فرزند ايشان امام جعفر صادق (ع) را به پيشوايى مىشناخت، اما
همزمان زيد بن على، برادر امام باقر (ع) نيز براى گروهى از شيعيان به عنوان امام
پذيرفته شد و زمينهاى براى تشكل مكتبى جديد در ميان شيعه با عنوان زيديه شد. از
ميانۀ سده دوم قمرى، تاريخ افتراق شيعه را بايد در دو جريان موازى: اماميه و
زيديه، و نيز جريانى منشعب از اماميه با عنوان اسماعيليه پيگيرى كرد. در اين ميان
اسماعيليه هر زمان كه به شريعت پايبند بودهاند و فقهى داشتهاند، مكتب فقهى آنان
پيوسته به مكتب اماميه بوده است و در صفوف زيديه، يكى از فرق آنان با عنوان
جاروديه، در طول عمر كوتاه خود، همواره از ديگر زيديان به اماميان نزديكتر بوده
است.
دوره امامت امام صادق (ع) از طرفى با دوره انتقال سياسى، و در
نتيجه فضايى مساعد براى فعاليتهاى فرهنگى، و از دگر سو با عصر تدوين علوم اسلامى
مقارن بود؛ در چنين فرصتى، امام صادق (ع) راه تدقيق و تفصيل تعاليم مذهب را كه
امام باقر (ع) گشوده بود، ادامه داد و چنانكه از روايات بىشمار منقول از آن حضرت
آشكار مىشود، او ضمن تعيين مواضع اماميه در جوانب گوناگون تعاليم دينى، مهمترين
نقش را در تدوين فقه اماميه ايفا كرده است.
به هنگام وفات امام صادق (ع) در 148 قمرى، پيروان آن حضرت متفرق
شدند. گروهى كه در تاريخ، اسماعيليه نام گرفتهاند، محمد بن اسماعيل نواده آن حضرت
را به امامت شناختند كه پدر او فرزند مهتر امام بوده، و در زمان حيات امام در
گذشته بوده است؛ اما از ديگر پيروان، برخى عبدالله افطح فرزند آن حضرت را از باب
مهترى در سال، به عنوان امام شناختند و برخى ديگر با تمسك به نص امام صادق (ع)، به
امامت امام موسى كاظم (ع) باور داشتند. در فهرستى كه منابع فرقه شناسى متقدم به
دست دادهاند، در ذكر نخستين مدافعان امامت آن حضرت، از بزرگانى چون هشام بن حكم،
هشام بن سالم، ابوبصير و مفضل بن عمر نامبرده شده است.