علامه حلى در
«تذكره الفقها» مىگويد: (26) حتى اگر ولى امر مسلمانان بخواهد از فديه يا استرقاق
استفاده كند، بايد ترتيبى اتخاذ نمايد كه بين مادر و فرزندش جدايى نيفتد و وى در
كتاب «التحرير» بر حرمت آن تصريح كرده است (27).
شيخ طوسى، قول به
كراهت اين عمل را به قائل مجهولى نسبت مىدهد كه ظاهر آن عدم تأييد اين نظريه و
تأكيد بر حرمت تفرقه بين مادر و فرزند است (28).
در سيرۀ
سياسى پيامبر (ص) آمده است: هنگامىكه زنان و كودكان كفار را به مدينه مىآوردند.
آنها را به صف مىكردند و پيامبر (ص) آنان را مىديد از حال آنها كه ناراحت بودند،
سؤال مىفرمود. اگر از جدايى خود از فرزندانش شكوه مىكرد، دستور مىداد كه در
همان ساعت فرزندان او را به وى ملحق نمايند (29).
در روايتى از امام
صادق (ع) آمده است:
«هرگاه پسر يا
دخترى كه به اسارت فروخته شدهاند برادر يا خواهر يا پدر در آن شهر داشته باشند،
نبايد از آن شهر بيرون برده شوند». (30)
روايات در اين
زمينه در مورد بردگان، فى اوان وارد شده است كه تلويحا حكم اسيران را مىتوان از
آنها استفاده نمود. (31)
شيخ طوسى مادر بزرگ
را نيز ملحق به مادر دانسته و منع تفريق مادر و فرزند را شامل مادر بزرگ نيز
دانسته است (32) و صاحب جواهر در مشابهت احكام اسيران و بردگان، بخشى طولانى به
ميان آورده كه شرح آن در اين مختصر نمىگنجد. (33) اما در مشروعيت استرقاق زنان و
كودكان دشمن كه در حال جنگ به دست مسلمانان دستگير مىشوند، اعتراف مىكند كه تنها
دليل آن، اجماعى است كه علامه حلى در كتاب «المنتهى» ادعا مىكرده و روايت مرسلى
(34) كه حاكى از منع پيامبر (ص) از كشتن زنان و كودكان دشمن و عمل آن حضرت مبنى بر
استرقاق آنان است؛ (3)
9. نقل و
انتقال اسيران جنگى
اسرايى كه قادر به
حركت نيستند به مقتضاى عمل به احسان بايد با وسيلۀ مناسب به جايگاه نگهدارى
اسيران جنگى برده شوند. اما اگر چنين وسيلهاى در اختيار نبود ناگزير، احسان در حق
او آن است كه رها شود تا خود هركجا كه مىخواهد برود.
شيخ طوسى دليل اين
عمل را چنين ذكر مىكند:
دستگير كننده نمىداند
نظر امام (ع) دربارۀ او و اين اسير چيست. (36)
علامه حلى در
«المنتهى» تصريح مىكند كه در چنين موردى نمىتوان اسير را به قتل رسانيد. (37)
همچنين صاحب جواهر
به قتل رساندن اسير را در چنين حالتى حرام دانسته است. (38)
آنچه كه اين دو
فقيه ذكر كردهاند مفاد روايتى است كه زهرى به نقل از امام سجاد (ع) آورده كه
فرمود:
«هرگاه اسيرى
دستگير شود و از راه رفتن ناتوان باشد و دستگير كننده وسيلهاى كه او را به
جايگاهش برساند در اختيار نداشته باشد، او را رها مىكند و نبايد او را به قتل
برساند. زيرا نمىداند حكم امام (ع) درباره او در چنين صورتى اگر اسير به قصد فرار
و ملحق شدن به دشمن از راه رفتن خوددارى كند و در شرايطى باشد كه ملحق شدنش به
دشمن موجب تقويت دشمن