دريافت: او از يكسو
همگى شيعيان را بر آن مىبيند كه در تجويز مراتب امر به معروف و نهى از منكر، از
مرتبۀ زبان (آن هم در صورت امكان) فراتر نمىروند و هرگونه عمل و دست يازيدن
به سلاح را، جز آنگاه كه امام ناطق به حق خروج كند، منع مىكنند؛ و از سوى ديگر
حضرت على و امام حسن (ع) و اصحاب هم عقيده و ديگر اتباع آنان را بر آن مىانگارد
كه اگر دفع منكر، چارهاى جز به دست گرفتن سلاح ندارد، واجب است كه اهل حق،
شمشيرها را از نيام برآورند.
در واقع بايد گفت
آراى اماميه در اين مسئله، گوناگون است و در طول زمان با افت و خيزهايى همراه بوده
است. در اين زمينه، نخست بايد گزارش كسانى را در نظر گرفت كه مىگويند: حداقل
گروهى از اماميه بر آنند كه اصولا وجوب امر به معروف و نهى از منكر منوط به زمان
حضور امام است. نصوص اماميان نيز در اين زمينه، ميان ارجاع ممانعت جسمى (مادام كه
به جرح و قتل منجر نشود) به حضور امام، يا برداشتن سلاح براى دفع منكر متغير است.
در مورد وجوب نهى
از تمام منكرات، آراء اماميه با نظرات معتزله مطابقت دارد و از اواخر سدۀ 10
قمرى (16 م) قول به تفكيك منكرات به حرام و مكروه، و الحاق دوم به نهى مستحب، براى
خود جايى گشوده است.
در مبحث وجه وجوب
امر به معروف و نهى از منكر، آنجا كه سيدمرتضى به موافقت با متكلمان معتزلى، هرگونه
دليل عقلى و حتى قاعده لطف را رد كرد، شاگرد وى شيخ طوسى با طرح ترديدى در اين
مسئله و حجيت بخشيدن به حكم عقل، باب خلاف را گشود و كوشش برخى شارحان هم در دفاع
از وى، راه به جايى نبرد. شايد از اين رو، علامۀ حلى نيز كه چندى با شيخ
طوسى همعقيده بود، سرانجام روى از اين نظر برتافت.
البته اين ترديد،
تا بدانجا ريشه دواند كه يكى از شارحان آثار وى، ادلۀ قائلان و منكران حكم
عقل، هر دو را قابل مناقشه يافت.
نظر عالمان شيعه در
امر به معروف و نهى از منكر، وجوب كفايى بوده، مگر شيخ طوسى كه به موافقت با
گروهى، آن را از واجبات عينى دانسته است. پيداست كه اين حكم از استحكام چندانى
برخوردار نيست و با مقتضاى حكمت و مدلولات منقولات شرعى و طبيعت فروعات احكام
سازگارى ندارد.
شيخ مفيد در إعمال
مراتب امر به معروف و نهى از منكر، بسط يد را از شؤون حكومت و در انحصار سلطان يا نمايندگان
وى دانست و آن را از متفرعات مذهب اماميه شمرد؛ اما سيدمرتضى با رد اين شبهه كه
انكار جسمى وقتى منجر به آسيب رساندن و به درد آوردن شود، نوعى عقوبت، و در خور
فرمان حاكمان است، منع و دفع منكر را نيكو شمرد، و لو به مرگ و اتلاف فاعل منكر
منتهى شود. و شيخ طوسى همين رأى را، گرچه با آراى ظاهر مذهب شيوخ اماميه مخالف مىديد،
تقويت كرد.
جايگاه امر به
معروف در دانش فقه: در قرآن كريم، بارها از امربهمعروف و نهى از منكر به عنوان
وظيفهاى ويژه براى امت پيامبر (ص)، ياد شده، و گاه در كنار باورهايى چون ايمان به
مبدأ و معاد، يا اعمالى چون نماز و زكات آمده است. در كتابهاى آيات الاحكام، به
خصوص از آن جهت كه اين كتابها بر اساس ابواب