1 - دائرة المعارف
بزرگ اسلامى 207/10-202؛ 2 - فقه سياسى 350/7-330.
امر بين اقل و اكثر
امر بين اقل و اكثر
يكى از قواعد اصولى است كه در محرمات و واجبات در صورت ترديد بين اقل و اكثر به آن
تمسك و به اقل محرمات يا واجبات اكتفا مىشود و در مازاد برائت جارى مىگردد. به
عبارتى ديگر در موارديكه از نظر توسعه دقيق وظايف و يا حدود تكاليف ترديدى حاصل مىشود
و از نظر شرع امرى واجب و يا حرام مردد بين اقل و اكثر مىشود، به حكم عقل مىتوان
به اقل در هر دو مورد اكتفا كرد. مفاد اين قاعده در مورد واجبات كه نفى وجوب
حداكثر است در حقيقت به اصل برائت بر مىگردد و در مورد محرمات كه به نفى حرمت
حداكثر مىانجامد به اصل اباحه باز مىگردد. براى مثال در كفارۀ روزه ماه
رمضان كه بر شخص واجب است شك داشته باشيم كه شصت مسكين را بايد غذا داد يا ده
مسكين را، بر اساس قاعده مزبور قدر متيقن را كه اقل است اخذ كرده و در مازاد برائت
جارى مىكنيم.
هرگاه اقل و اكثر
وجود مستقل داشته باشد، اقل و اكثر استقلالى گفته مىشود كه در اين مورد همۀ
فقها قائل به برائت در اكثر هستند، ولى در اقل و اكثر ارتباطى جمعى مخالفند.
منبع
فقه سياسى 61/7.
امنيت
در فرهنگ سياسى
اقوام گذشته، امنيت بهطور معمول مفهوم نظامى و بعد خارجى داشت و راه تأمين امنيت
به اين معنى، تنها اقتدار نظامى به شمار مىآمد. به تدريج مفهوم امنيت، متحول و
شامل امنيت سياسى، اقتصادى، فرهنگى و اجتماعى گرديد. تا آنجا كه امروز امنيت به يك
مفهوم پيچيده و همهجانبه تبديل شده كه ابعاد غير نظامى آن از اهميت بعد نظامى آن
كاسته و تعريف كامل امنيت را دچار مشكل اساسى كرده است كه گاه به دليل همين مشكل
از امنيت، تعبير به امنيت حداقل و حداكثر مىشود. امنيت را به لحاظ هاى مختلف مىتوان
تقسيمبندى كرد كه يكى از مهمترين تقسيمبندىهاى، تقسيم امنيت به امنيت ملى و
امنيت دستهجمعى است كه در زير مورد اشاره قرار مىگيرند:
1 - امنيت ملى:
عبارت از احساس، آزادى كشور در تعقيب هدفهاى ملى و فقدان ترس و خطر جدى از خارج،
نسبت به منافع اساسى و حياتى كشور (1) است.
مفهوم امنيت ملى در
اين تعريف به معناى آزادى، هدفها و منافع ملى و حياتى كشور بستگى دارد. از اين رو
هر كشور به تناسب برداشت خاصى كه از اين مفاهيم دارد امنيت ملى خود را به نوع خاصى
تفسير مىكند، تا آنجا كه گاه قلمرو امنيت ملى، سلب امنيت از كشورهاى ديگر را نيز
شامل مىشود.
به همين دليل امنيت
ملى امرى نسبى تلقى مىشود و بر اساس انديشههاى خاصى كه در زمينه مفاهيم ذكر شده
در اذهان شكل مىگيرد، به صورت ذهنى و در رابطه با قدرت نمود پيدا مىكند، و همين
پيچيدگىهاى ذهنى