اجتنابناپذير در
زندگى جمعى و عنصرى ضرورى در بهرهورى از مزايا و مواهب حيات، و نيز زمينهساز
تكامل و ارتقاى بشر تلقى كرده است، و از آن به عنوان يكى از مقدسترين آرمانهاى
بشرى و الهى يادكرده است.
اصل تكيه بر قدر
مشتركها كه يكى از مهمترين اصول و مبانى دعوت و روابط بينالملل در اسلام است
اساس امنيت جمعى را مىتواند تضمين كند.
اصل لزوم مشاركت
جمعى در دو حوزه «بر» و «تقوى» و تعاون و همكارى در تمامى مسائل مربوط به اين دو
حوزه، اساس ديگرى است كه مىتواند در تحقق امنيت جمعى و استمرار آن سهم قابلتوجهى
را بر عهده بگيرد و آرامش لازم در وجدان و عقيده، تحقق بخشد.
اسلام بر قرارداد و
شكلگيرى توافقهاى گسترده در قالب پيمانهاى دو يا چند جانبه، به طورى كه تضمين
دوام مصالح و منافع ملى در ضمن منافع مشترك ملتها امكانپذير شود. بىشك امنيت بر
اساس قراردادهاى مشترك مىتواند در تعميم مشترك المنافع بودن دولتها در امنيت
جمعى و يكسان كردن مسئوليتپذيرى دولت هادر برابر خطراتى كه امنيت را تهديد مىكند
نقشى قابلتوجه ايفا كند و قدرت مقابله با عوامل تهديدكننده را افزايش دهد، و از
اينكه دولتهاى كوچكتر به ميدان نبرد و زورآزمايى قدرتهاى بزرگتر تبديل شود،
جلوگيرى كند.
اصل قراردادى كردن
امنيت جمعى فرضيهاى است كه مىتواند جبهه حاميان امنيت را در برابر دولتهاى
تجاوزگر، متحد و متشكل كند، و نيروى متحده امنيت را تفوق بيشترى ببخشد. همگانى
بودن مسئوليت مقابله با ظلم، تجاوز، اجبار، تهديد و ارعاب در اسلام از پايههاى
عمده تأمين و تضمين امنيت جمعى است.
قرآن گام برداشتن
در انجام اين مسئوليت همگانى را نشانه پيشتازى و ارتقا و تعالى مىشمارد و چنين
افراد و ملتها را نمونه و الگو معرفى مىكند، و نيز آن را نشانه وحدتگرايى و از
آثار تشكل و اتحاد مىشمارد.
شكلگيرى مسئوليت
همگانى در رعايت امنيت و مقابله با عوامل تهديدكننده آن در قالب يك قدرت فائقه در
سطح جهانى، بسيارى از امتيازات ناشى از قدرت برتر را كه ابر قدرتها به خود اختصاص
مىدهند از ميان خواهد برد و قدرتهاى بزرگ را از امكان بهرهورى از نيروى نظامى
خود محروم خواهد كرد، و نيز به دولتهاى ضعيف اين امكان را خواهد داد كه در برابر
نظام بينالمللى كه به سود قدرتهاى بزرگ بر آنها تحميل شده يكپارچه بايستند و از
امنيت خود دفاع كنند. (5)
به لحاظ حقوق اساسى
افراد در جامعه نيز، امنيت، به امنيت عقيده، امنيت جانى و امنيت مالى تقسيم مىشود
كه بايد از تعرض مصون باشد.
1. امنيت
عقيده
هر انسانى بايد از
امنيت در عقيده برخوردار باشد.
اسلام با راهزنان
اعتقادات مردم برخورد شديد دارد و از آن به عنوان «ايجاد فساد در زمين» ياد مىكند (اَلْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ اَلْقَتْلِ) (6) و نخستين نشانه استضعاف را فشار و تأثير
عوامل اثرگذرانده در انحراف اعتقادى و يا موانع آزادى اعتقاد مىداند كه پاگرفتن
اين نوع استضعاف، مراحل سياسى، اقتصادى، فرهنگى و نظامى را نيز به دنبال دارد.
مبارزه با عوامل توطئهگر
كه با ايجاد جوّ «زندقه» و