خود به وجود
آوردند. هرچند كه دگرگونىهايى در خور تعاليم اسلام نيز به آن دادند. اين تغييرات
فراوان بود تا جايىكه چندان اثرى از گذشته بر آن باقى نگذاشتند. (8)
گروه دوم معتقدند
كه اين همان منصبى است كه براى پياده كردن قانون اجتماع به وجود آمده و اصل امر به
معروف و نهى از منكر كه ريشه اسلامى دارد، مبناى آن است. پس پيشينه اين منصب به
زمان رسول اكرم صلى الله عليه وآله و خلفاى بعد از ايشان مىرسد كه خود بدون وسايط
اين مسئوليت را انجام مىدادهاند. (9)
اين گروه در سيره
حضرت نيز تامل نموده با استناد به روايات، نمونههايى را ذكر مىكنند. از جمله
اينكه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بر جمعيتى كه احتكار كردند گذشت و به آنها
دستور داد كه اجناس را از انبارهايى كه در آن احتكار كرده بودند، بيرون آورند و در
بازار و در معرض ديد عموم خريداران قرار دهند.
احاديثى كه اين
گروه نقل مىكنند، بيشتر به نظارت حضرت بر بازار نظر دارد؛ شايد به اين دليل كه
قائلان اين نظريه امور حسبيه را بيشتر در ارتباط با مسائل نظارت بر بازار مورد
بررسى قرار دادهاند. در ادامه از سيره حضرت امير عليهالسلام نيز نمونههايى را
در كيفيت نظارت حضرت بر بازاريان مىآورند.
به نظر نگارنده اگر
اين گروه در سيره حضرت در امور حسبيه و در فرمانهاى حضرت در اداره جامعه و حقوق
اقشار مختلف تامل مىكردند، مىتوانستند نمونههايى بسيار زيبا در اين باب ذكر
كنند. چراكه امور حسبيه با عنايت به تعريف آن، فقط در نظارت بر امور اقتصادى محصور
نمىشود ولى متأسفانه بيشترين مثالها در ارتباط با حضرت رسول صلى الله عليه وآله
و امام على عليهالسلام در باب نظارت بر بازار نقلشده است.
گروه سوم بر اين
باورند كه ادامۀ سيره پيامبر به واسطۀ خلفاى راشدين در اداره بازار،
نقطۀ آغازين نهادى به نام حسبه در حكومتهاى اسلامى شد. اينان مىگويند كه
در زمان پيغمبر و ابو بكر، امور مالى دولت منحصر به سه درآمد بوده است:
1 - زكات كه از
دولتمردان مىگرفتند و به فقيران مىدادند؛
2 - غنيمت هايى كه
در جنگ به دست مىآمد و ميان سپاهيان تقسيم مىشد؛
3 - جزيه كه از
يهود و نصاراى عربستان دريافت مىداشتند.
پيغمبر يا خليفه او
اين درآمدها را مىگرفتند و به طور مساوى ميان مرد و زن، كوچك و بزرگ و بنده و
آزاد تقسيم مىكردند و اگر چيزى هم از خارج مدينه مىرسيد، در مسجد به دست پيغمبر
يا خليفۀ او بدون قيد و شرط تقسيم مىشد و چيزى از آن باقى نمىماند.
جرجى زيدان،
نويسنده مسيحى، اين نظر را در بين نظريات ديگر آورده و شايد ابعاد بيشترى را نسبت
به ديدگاه قبلى مدنظر قرار داده است؛ او علاوه بر نظارت بر بازار، امور حسبيه را
شامل رسيدگى به وضعيت زكات، غنيمت و جزيه نيز مىداند. (10)
گروه چهارم معتقدند
كه عنوان حسبيه و رياست آن، نخستين بار در عصر امويان گزارش شده است. بر اساس اين
گزارش در شهر «واسط «تحت حكومت امويان، براى اينكه دولت از غش و تدليس و حيله و
احتكار بعضى از فروشندگان جلوگيرى كند، مؤسسهاى براى مراقبت از آنان تاسيس شد تا
جلوى كارهاى مضرشان را