responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 36

علايقى كه انسان را به يك سرزمين مرتبط مى‌كند تا وطن او باشد، بدون احراز امنيت در آن سرزمين نمى‌تواند اولويتى را بر سكونت انسان ايجاب كند:

شر البلاد بلد لا امن فيه ولاحصب (5) (بدترين و ناشايسته‌ترين شهرها و كشورها جايى است كه نه امنيت دارد و نه ارزانى و رفاه زندگى).

اين روايات در عين اينكه معيار انتخاب وطن را مشخص مى‌كند بر اصل آزادى مسكن و وطن آزاد تأكيد مى‌كند.

اصولا وقتى شرايط اقليمى و اوضاع اجتماعى، سياسى و فرهنگى در شهر و يا كشورى به گونه‌اى باشد كه مسلمان در چنان شرايط و اوضاع نتواند به گونه‌اى كه اسلام مى‌طلبد زندگى كند و قادر به انجام فرائض و وظائف و تعهداتش نشود، بايد بر اساس اصل هجرت جايى را مسكن و وطن انتخاب كند كه چنين امكاناتى را در برداشته باشد: (إِنَّ اَلَّذِينَ تَوَفّٰاهُمُ اَلْمَلاٰئِكَةُ ظٰالِمِي أَنْفُسِهِمْ قٰالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قٰالُوا كُنّٰا مُسْتَضْعَفِينَ فِي اَلْأَرْضِ قٰالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اَللّٰهِ‌! وٰاسِعَةً فَتُهٰاجِرُوا فِيهٰا فَأُولٰئِكَ مَأْوٰاهُمْ جَهَنَّمُ وَ سٰاءَتْ مَصِيراً إِلاَّ اَلْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ اَلرِّجٰالِ وَ اَلنِّسٰاءِ وَ اَلْوِلْدٰانِ لاٰ يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لاٰ يَهْتَدُونَ سَبِيلاً) (6) (از آنهايى كه به هنگام مرگ، ظلم به خود روا داشته‌اند پرسيده مى‌شود شما چگونه زندگى را به سر برديد؟ مى‌گويند ما در زمين و وطنمان توانمان را گرفتند و قادر بر انجام وظايف و تعهدات خود نشديم، به آنها گفته مى‌شود آيا زمين خدا وسيع نبود كه به جاى ديگرى مهاجرت كنيد؟ مسكن نهايى اينان جهنمى است كه بد سرانجامى است.

مگر آن دسته از مردان و زنان و فرزندانشان كه نه كارى و وسيله‌اى براى نجات در اختيار داشتند و نه به راهى هدايت شدند كه از آن وضع نجاتشان بخشد).

بر اساس اصل آزادى وطن، ماندن در شهر و يا كشورى كه توانايى‌ها را براى زندگى مناسب و انجام وظايف و تعهدات سلب مى‌كند و استعدادها و توان هاى بالقوه را از انسان مى‌گيرد و راه رشد را به روى انسان مى‌بندد و در برابر حركت تكاملى انسان سد و مانع ايجاد مى‌كند، با وجود همۀ علايق و كشش‌ها و مناسبت‌ها، نامشروع است.

موارديكه قرآن در آيۀ 98 سوره نساء استثنا مى‌كند، اختصاص به صورتى دارد كه فاقد هرگونه امكان و نيرو و وسيله براى دگرگون كردن شرايط زندگى در شهر و يا كشورى كه زندگى مى‌كنند، بوده و به هيچ راه و رهنمودى هدايت نشده باشند. اما در شرايطى كه مى‌توانند با نظام موجود و شرايط حاكم مبارزه كنند و رهبرى صالح براى پيمودن اين راه را در اختيار دارند، به جاى هجرت بايد به تغيير وضع موجود همت گمارند و نهادهاى حاكم را دگرگون كنند.

مسئلۀ هجرت براى اتخاذ وطن بهتر در اسلام، تا آنجا پيش مى‌رود كه حتى در موارديكه فرد يا افراد در وطن خويش قادر به زندگى مناسب اسلامى و انجام وظايف و تعهدات خويش باشند، هرگاه به منظور سكونت در سرزمين بهتر و مناسب‌تر و راحت‌تر و براى رسيدن به گشايش بيشتر و امكانات وسيع‌تر از وطن خويش مهاجرت كنند، چنين هجرتى در راه خدا محسوب مى‌شود: (وَ مَنْ يُهٰاجِرْ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ‌! يَجِدْ فِي اَلْأَرْضِ مُرٰاغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً‌) (7).

در لغت، مراغم را به زمينى كه داراى خاك نرم است معنا كرده‌اند و خاك نرم نشانۀ آمادگى زمين براى

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 36
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست