responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 363

به تفصيل سخن رفته است.

مفهوم امارت و وظايف امير در دوران خلافت عباسى گسترش بيشترى يافت. نخستين كسى‌كه در دوران عباسى امير خوانده شد، ابو مسلم بود كه امير آل محمد لقب يافت. شواهدى از كاربرد اصطلاح امير براى اعضاى خاندان عباسى هم وجود دارد و به گفتۀ متز بزرگان خاندان عباسى و حكام را امير مى‌خواندند. لوى بر آن است كه در اين دوران شخصى با عنوان عامل به همراه امير به ولايات فرستاده مى‌شد كه هر يك به ترتيب امور مالى و امور نظامى ولايت را در دست داشتند و آنگاه كه امير و عامل همداستان مى‌شدند، خطرى جدى متوجه خلافت مى‌شد. شواهدى حاكى از آن است كه گاه امير قدرتى بيش از وزير داشت و گاه امارت و و زارت در يك شخص جمع مى‌شد. چون امير الامرايان به قدرت رسيدند، منصب و زارت را برانداختند.

ايجاد مناصبى چون امير استكفا و امير استيلا به اين دوران باز مى‌گردد، اگرچه امارت استيلا بيشتر از نيمۀ دوم سده سوم قمرى رو به گسترش نهاد. منصب امارت و عنوان امير در اين دوران نخستين بار در بعضى مناطق شكل موروثى به خود گرفت؛ اين موضوع در تاريخ اسلام و تحول نهادهاى اسلامى از اهميت بسيار برخوردار است. در اين دوران خلافت و و زارت در برابر امارت رو به ضعف نهاد. تلاش متفكرانى چون ماوردى و ديگران در توضيح امارتهايى با عنوان استيلا و استكفا و چگونگى رابطۀ آنها با نهاد خلافت از همين نكته، حكايت دارد. در واقع اين تلاش در جهت توجيه نظرى و حقوقى وضع موجود صورت مى‌گرفت. حتى بايد گفت كه يكى از علل ايجاد منصبى با عنوان اميرالامرا همين اوضاع آشفتۀ خلافت بود كه نشان مى‌دهد اميران در مقابل خليفه و وزير به تدريج قدرت فزاينده‌اى مى‌يافتند. خلفاى عباسى نيز همانند دوران اموى، شخصى را با اختيارات كامل به فرمانروايى ولايت مى‌گماشتند كه امير استكفا ناميده مى‌شد. در مقابل، چنانچه شخصى به قهر بر ناحيه‌اى غلبه مى‌يافت و خليفه نيز توانايى عزل او را نداشت، براى جلوگيرى از بروز هرج و مرج، امارت او را به رسميت مى‌شناخت، بدان شرط كه او نيز به‌طور رسمى خود را مطيع خليفه بخواند. چنين اميرى را «امير استيلا» مى‌خواندند. به‌طور كلى اطلاق عنوان امير بر حكمران ولايات، نشان‌دهنده تابعيت او از خليفه بود. البته نشانۀ ديگر اين تبعيت ارسال بخشى از خراج به مركز خلافت بود و شايد به همين سبب ابن بلخى، آنان را پيشكار خلفا ناميده است.

نخستين فرمانروايان مستقل و نيمه مستقل ايران در دوره اسلامى چون طاهريان، سامانيان و صفاريان لقب امير داشتند و اغلب اين عنوان را بر روى سكه‌ها نقش مى‌كردند. بر روى سكه‌هاى غزنويان نيز عنوان امير ضرب شده است. در عين حال برخى از فرماندهان نظامى اين دوران نيز امير ناميده شده‌اند. از آن پس عنوان سلطان به تدريج به جاى «امير» مرسوم شد و در مورد غزنويان به‌طور غير رسمى و در مورد سلجوقيان به صورت رسمى به كار رفت. گسترش قدرت امير در عصر سلجوقى تا حدى شبيه به قدرت يابى اميران در دوره خلافت است، زيرا گاه امير در نقش اتابك ظاهر مى‌شد، تا بتواند قدرت خود را به نام قيم سلطان اعمال كند و بعدها خود حكمرانى را بر عهده گيرد. اميران اين دوران را به 3 دسته تقسيم كرده‌اند: اول اميران درگاه

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 363
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست