responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 364

سلطان كه كارهاى روزانۀ درگاه و سپاه را انجام مى‌دادند و مناصبى چون اميرآخور و... را بر عهده داشتند؛ دوم اميران صاحب اقطاع كه حكومت ولايات را بر عهده داشتند؛ و سوم اميران سيار كه به هيچ شخصى وابسته نبودند، اما آماده بودند تا در صورت لزوم به كمك رهبران متعدد اميراتورى سلجوقى بشتابند.

افزايش قدرت اميران در واپسين سال‌هاى حكومت سلجوقى و دوره حكومت خوارزمشاهيان سبب شد تا به امرايى كه نيمه استقلالى به هم زده بودند، عنوان ملك داده شود. در اين دوران به شواهدى برمى‌خوريم كه نشان مى‌دهند واژه‌هاى والى و امير به صورت مترادف به كار مى‌رفته‌اند. امراى اين دوران گاه تا آنجا قدرت يافتند كه در انتخاب سلطان مداخله مى‌كردند.

از اواخر خلافت عباسى زمينه‌هاى كاربرد امير به عنوان رييس اداره‌هاى مختلف حكومتى تغيير كرد و از آن پس بيشتر در مورد فرماندهان نظامى و سپس رؤساى ادارات و دربار به كار مى‌رفت.

در حكومت مماليك مصر و شام، امير براى «ارباب سيوف»، و گاه رؤساى نهادهاى ادارى به كار مى‌رفت.

در اين دوران اميران لشكر براى خود ديوانى خاص با عنوان ديوان الامرا داشتند كه در آن نام سپاهيان تحت فرمان امير ثبت مى‌شد.

يكى از مهم‌ترين منصب‌هاى «اميرى» در اين دوره، اتابكى سپاه بود كه صاحب آن را «اميرالكبير» مى‌خواندند. رسم اتابكى در دوره مماليك نوعى نيابت سلطنت بود و اتابك بخشى از امور سلطنت و حكومت را اداره مى‌كرد. امير الكبير به مناسبت آنكه اتابك سپاه بود، در جنگ‌ها نيز سپهسالارى را در دست داشت و رياست ديوان جيش نيز با او بود و او را بر حسب موقعيت و نفوذش، «مدبر الممالك الاسلاميه» يا «اتابك الجيش» هم مى‌خواندند. نخستين كسى‌كه اين منصب را عهده‌دار شد، يا در عصر او لقب اميرالكبير بر اتابك العساكر نيز اطلاق شد، امير شيخون العمرى بود.

در دوره تيموريان اميران در رأس امور نظامى قرار داشتند. در دوره صفويه كاربرد امير گسترش بيشترى يافت و به صاحبان مناصب و مقامات مختلف اطلاق شد. در اين دوران اميران به دو دستۀ امراى غير دولتخانه يا امراى سرحد (واليان، بيگلربيگى ها، خان‌ها، سلطان ها) و امراى دولتخانه يا اركان دولت (قورچى‌باشى، قوللرآقاسى، ايشيك آقاسى باشى، تفنگچى آقاسى) تقسيم مى‌شدند و علاوه بر اينها اميران بسيار ديگرى در رأس نهادهاى ادارى و واحدهاى كوچك‌تر نظامى قرار داشتند. به نظر مى‌رسد كاربرد امير در دوره نادر محدودتر شد. در دوره قاجار عنوان امير تنها جنبۀ تشريفاتى به خود گرفت و اهميت چندانى نداشت.

عنوان امير در هند همچون ايران در مورد برخى از مناصب نظامى و ادارى به كار مى‌رفت. در عثمانى نيز گاه به مناصبى چون اميرآلاى و اميرلو برمى‌خوريم. اما به نظر مى‌رسد كه در عثمانى واژه‌هاى ديگرى به جاى امير به كار رفته است، براى مثال فرماندهان سپاهيان ويژه را آقا مى‌ناميدند، در حالى كه ارمنيهاى توانگر شهرها را امير مى‌خواندند.

منابع

1 - دائرة المعارف بزرگ اسلامى 246/10-242؛ 2 - فقه سياسى 468/7.

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 1  صفحه : 364
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست