سياسى جهان اسلام و جهان استكبارى در قالب پديده ديگرى مىنگرند.
اينان حتى در مسائل حادى چون معضل فلسطين، ستيزهگرى را راهحل نتيجهبخش نمىدانند
و از باب «ردّوا الحجر من حيث جاء» راهحل سياسى را بهترين راه مناسب براى حل
معضلات جهان اسلام مىانگارند. هرچند طرفداران اين انديشه از منطق يكسان و همگونى
برخوردار نيستند و برخى بر اساس پيروى از رفتار نرمخويى نبوى (ص) و بعضى به دليل
جلب حمايت دشمن و از باب مؤلفة قلوبهم و عدهاى دليل صلحطلبى در اسلام و جمعى از
روى معامله و قراردادى كردن روابط و گروهى هم به دليل فريب دشمن از راهراه حلهاى
سياسى و مقابله به مثل و بالاخره جمعى هم به دليل بىنتيجه بودن راههاى خشن و تنها
راه ممكن بودن مسالمت، انديشه سازش را توجيه مىكنند اما با وجود اختلاف نظر در
مبناى مشروعيت سياست سازش، همگى در اصل كنار گذاردن ستيزه جويى و پيش گرفتن راه
مسالمت با غرب استكبارى همنوا هستند و تجربه تاريخى را مستند قابل اطمينانى در
انتخاب اين راه مىدانند.
منبع
فقه سياسى 248/10-247.
انديشۀ سلفى
سلفىها به كسانى اطلاق مىشود كه معتقدند «احمد بن حنبل» نخستين
محدث و فقيهى بود كه انديشۀ اسلام خالص صحابه را احيا كرد و در اين راه رنج
مبارزه علمى را بر خود هموار كرده است.
سلفيون معتقدند كه جامعۀ اسلامى در طول تاريخ از احكام و
ارزشهاى اسلامى فاصله گرفته و بايد به ارزشهاى صدر اسلام برگرديم. و اين كه هرچه
از زمان صدر اسلام دورتر مىشويم، اوضاع رو به وخامت مىرود. مىتوان ابن تيميه را
كه يكى از پرشورترين علماى اهل سنت به شمار مىرود به عنوان پايهگذار
انديشۀ سلفى نام برد.
طرفداران مذهب سلفى با وجود تأكيد بر اين ادعا تا سدۀ هفتم
كه مذهب سلفى به صورت رسمى توسط ابن تيميه (728-661) رواج يافت، نشانههاى روشنى
از سابقۀ عقايد سلفى در ميان صحابه، محدثان، فقيهان و متكلمان ارائه نمىدهند
و حتى شخصيت برجستهاى كه مدافع آراى سلفى باشد را معرفى نمىكنند و تشابه مذهب
سلفى با آثار بازمانده از احمد بن حنبل تنها در اصل تعبد و گرايش به حديث و كمرنگ
كردن رأى و اجتهاد خلاصه مىشود.
آنچه كه به نام انديشۀ سلفى ناميده مىشود در واقع انتخاب
تعدادى آراى كلامى و فقهى و ايجاد ارتباط منطقى بين آنها است، به طورى كه هركدام
از آنها اشارتى به ديگرى و در جمع، سامانى بر يك انديشه منسجم است. هرچند كه ابن
تيميه اين ساماندهى را معكوس انجام داده و بر اساس يك نظريه از پيشساخته عناصر
لازم آن را از ميان آراى گذشتگان انتخاب و بر اساس دلخواه تفسير و تجزيه و تحليل
كرده است.
اگر پيدايش انديشۀ سلفى را در سده هفتم و ساماندهى آن توسط
ابن تيميه را بپذيريم دومين مرحلۀ تحليل تاريخى اين انديشه، جست و جوى
مجموعۀ علل و عواملى است كه جنين بازتاب فكرى را در آن عصر به وجود آورده
است.