مىتوان انديشههاى سياسى اسلام به لحاظ بنياد را در سه طبقه منفى،
حداقل و حداكثر طبقهبندى كرد:
انديشه سياسى خوارج و يا على عبدالرزاق را مىتوان از دستۀ
اول و نظريۀ حسبه را از دستۀ دوم و نظريۀ ولايت مطلقه فقيه را
از دستۀ سوم به شمار آورد.
منبع
فقه سياسى 22/10.
انديشۀ سياسى به لحاظ مبانى
انديشۀ سياسى به لحاظ مبانى چهار دسته هستند:
دستۀ اول: انديشههايى است متكى به نصوص اسلامى كه استنتاج
شده از منطق فقه است و تمامى آراى فقها در زمينۀ حكومت و دولت در اين دسته
قرار مىگيرد؛
دستۀ دوم: انديشههاى سياسى متكى به اصول و مبانى فلسفى و
ماوراءالطبيعه است كه در هيچ جزيى از آن، انديشۀ دينى مؤثر نبوده و تنها از
انديشۀ ناب فلسفى سرچشمه گرفته است؛
دستۀ سوم: عبارت از انديشههاى سياسى كلامى است كه به نحوى
منطق عقلى اما همسو با نصوص شرعى بر آن حاكم بوده است، چنانكه شيوه استدلال كلامى
اينچنين است؛ مانند: انديشه سياسى امامت برخاسته از قاعدۀ عقلى لطف در
ديدگاه شيعه؛
دستۀ چهارم: انديشههاى سياسى متكى بر مصلحت و ارزيابىهاى
ارزشى است كه معمولا در سياستنامهها به چشم مىخورند.
نظريات متفكرانى چون خواجه نظام الملك، ابن خلدون و ابن تيميه را
مىتوان در اين شمار آورد.
منبع
فقه سياسى. 22/1-21.
انديشه سياسى به لحاظ عناصر
انديشههاى سياسى به لحاظ عناصر ثابت و متغير آنها، در دو گروه
متمايز جامد و انعطافپذير مورد مطالعه قرار مىگيرد. براى مثال انديشه سياسى
ولايت فقيه انديشهاى انعطافپذير است. زيرا مفهوم عدالت، اجتهاد و بينش سياسى كه
از شرايط عمدۀ آن است، امورى متغير و انعطاف پذيرند ولى انديشه امامت در
ديدگاه شيعه انديشهاى ثابت و جامد است. كه در شرايط مختلف زمانى و جامعه تغييرى
نمىپذيرد.
منبع
فقه سياسى 21/10.
انديشۀ سياسى به لحاظ مناسبات سياسى
انديشۀ سياسى به لحاظ مناسبات سياسى عبارتند از:
1. انديشههاى مستقل و ناب كه خواستگاه ويژه و مبانى فكرى خاص خود
را دارد؛
2. انديشههاى سياسى التقاطى كه مجموعهاى از مؤلفههاى اخذ شده از
انديشههاى مختلف هستند؛
3. انديشههاى استحاله شده كه تحت تأثير انديشههاى قوىتر رنگ
باختهاند.