دخالت هر مجتهد عادل در مقدمات اعمال ولايت در ميان نخواهد بود.
در اينجا مؤلف محقق به نكتهاى اشاره مىكند كه جالبتوجه است وى
مىگويد اقدامات متعدد از طرف فقهاى عادل در زمينه ايجاد مقدمات نظام سياسى و
تمشيت امور حكومتى و تنظيم مصالح عمومى در صورتى جائز است كه مزاحمتى نباشد و اما
اگر به شكل معارضه و مزاحمت و يا اهانت نسبت به كسىكه سبقت عمل داشته است، انجام
شود، بىشك حرام بوده و از موضوع بحث خارج خواهد بود.
منابع
1 - بلغه الفقيه، بحرالعلوم 209/1؛ 2 - همان 210/3؛ 3 - همان /
234؛ 5 - همان / 233؛ 6 - همان / 297؛ 7 - وسائل الشيعه 98/18 به بعد؛ 8 - فقه
سياسى 71/2-69.
بنيادگرايى
بنيادگرايى، آنگونه كه امروزه به كار برده مىشود، تنها يك اصطلاح
تازه به وجود آمده است كه تا حد زيادى به بافتهاى تاريخى و فرهنگى پروتستانيزم در
سالهاى دهۀ 1920 ايالاتمتحده آمريكا مرتبط مىشود از آن زمان به بعد به
كشورهاى ديگر صادر شده و در مورد اديان مختلفى چون بوداسيسم، يهوديت و اسلام به
كار برده شده است.
بنيادگرايى به معناى سرسختى در مذهب و جهانبينى است كه هدف آن عقب
گرايى در تفكر و انديشه بر بنياد ريشههاى اوليه دين و ايدئولوژى است.
اگر چه اصطلاح بنيادگرايى در كاربرد عمومى به صورت تحقيرآميز در
مورد يك گروه افراطى دينى به كار برده مىشود، ولى در واقع معناى دقيق ترى دارد.
واژۀ «بنيادگرايى» به معناى بازگشت به اصولى است كه معرف يا اساس يك دين است
و بهطور خاص به هر گروه بسته دينى اطلاق مىشود كه حاضر نيست با گروه دينى بزرگترى
كه خود از درون آن برخاسته ادغام شود، بر اين اساس كه اصول بنيادينى كه گروه دينى
بزرگتر بر اساس آن پايه گذارى شده، فاسد شده يا جاى خود را به اصول ديگرى كه
مخالف ماهيت آن هستند داده است.
واكنش پروتستان هاى انگلستان و ايالاتمتحده آمريكا از دهۀ
1870 به بعد قرائتهاى نوگرايانه از كتاب مقدس است كه حقيقت كلامى بخشهاى مافوق
طبيعى و جنبههاى اعجاز تاريخ توراتى و نيز موقعيت متن مقدس به عنوان وحى مستقيم و
غير قابل چالش كلام خدا را، به چالش طلبيدند. بنيادگرايان به ويژه در برابر تعاليم
علم تكاملى داروين در مدارس عمومى آمريكا مقاومت كردند. تجسم سياسى آشكارتر
بنيادگرايى مسيحى از اتحاد محافظهكارى مذهبى و سياسى در آمريكاى جنوبى ناشى مىشود.
انقلاب اسلامى ايران در 1979 موجب ظهور بنيادگرايى اسلامى بود و سبب شد كه
بنيادگرايى براى جهان غرب با مبارزهجويى، قشرى گرى و عدم تاهل مترادف شود. (1)
اصطلاح «بنيادگرايى اسلامى» نيز بهطور وسيع در ايالاتمتحدۀ
آمريكا و انگلستان براى اشاره به هر جنبش طرفدار اجراى دقيق تعاليم قرآن و شريعت
اسلامى به كار مىرود. اساسا آنچه كه در جهان اسلام به عنوان بنيادگرايى مورد
اشاره قرار مىگيرد، تعداد رو به افزايش گروهها، انجمنها و جنبشهايى است كه به