9. در سنت نيز به گونههاى مختلف بر اين اصل توحيدى تأكيد شده كه
براى رعايت اختصار به ذكر يك مورد از آن اكتفا مىشود:
امام على (ع) در خطبۀ 146 نهجالبلاغه، بعد توحيدى پيروزىهاى
اسلام را جنين تفسير مىكند:
«ان هذا الامر لم يكن نصره و لاخذلانه بكثرة و لا بقله.
و هودين الله الذى اظهره» پيروزىهاى اسلام
و شكستهاى آن به سبب فراوانى و كمبود نيروها نبوده اسلام دين الهى است كه خود
خواسته كه آن را پيروز گرداند. (9)
«فانا لم نكن نقاتل فيما مضى بالكثرة و انما كنا نقاتل بالنصر و
المعونه» ما در عصر پيامبر (ص) به اتكاى كثرت نيروهاى رزمنده نمىجنگيديم،
بلكه اعتمادمان به نصرت الهى و كمكهاى غيبى بود كه ما را پيروز گردانيد؛ (10)
10. در تاريخ غزوات پيامبر (ص) نمونههاى بارزى از تجلى اين اعتقاد
و تجربۀ عينى اين حقيقت ديده مىشود كه با تفكر مادى و الحادى قابل تفسير و
توجيه نيست. (11)
نام خدا و ياد عظمت و قدرت لايزال الهى توأم با تسبيح و تقديس حقتعالى
از هر نوع شرك و دوگانه پرستى توصيهاى است كه اسلام براى مصونيت در برابر آفت
اعتقادى پيروزىها براى جهادگران موحد، تأكيد قرار مىشود.
ب - آفت سياسى و نظامى: غرور ناشى از پيروزى، همواره آفت خطرناكى
براى سلامت انديشه در تحليل مسائل سياسى و نظامى است؛
بهطور معمول يك سونگرى و جزميت كه از غرور در صحنههاى پيروزى
دامنگير پيروزمندان مىشود، آنها را در رسيدن به تحليل درست، واقعبينانه و نيز
برنامهريزى صحيح و منطبق با واقعيتها دچار اشكال مىكند و آنان را بر آن مىدارد
كه در پيشبينى آينده، ساده نگر بوده و يكنواخت فكر كنند و همواره آينده را منطبق
با گذشته پندارند و به تجربههاى ديگر كمتر توجه كنند و احتمالات را مدنظر قرار
ندهند.
قرآن ضمن اشاره به شكست مسلمانان در غزواتى چون حنين به همين نكته
توجه مىدهد و با تعبير (إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ
كَثْرَتُكُمْ) (12) هشدار
مىدهد كه غرور هر چند ناشى از واقعيتهاى عينى باشد و با حساب و برنامه توأم
باشد، خطرناك است و چهبسا خود عامل شكست مىشود؛ (13)
ج - آفت اخلاقى و تربيتى: پيروزى هر قدر شكوهمندتر، عميق تر و باعظمتتر
باشد، به همان اندازه احساس خرسندى، فرح، عجب، فخر، كبر، اقتدار، خودبزرگبينى و به
خود باليدن را نيز به همراه دارد و اين نوع احساسات در منطق اسلام نه تنها روان
آدمى را آلوده مىكند، اصولا جهاد اكبر در اسلام براى بيرون راندن اين حالات از
عمق روان و روح انسانى است كه بسى مشكلتر از جهاد با دشمنان بيرونى است.
از سوى ديگر به تجربه ثابت شده كه چنين احساساتى همواره عامل اصلى
شكستها و ناموفقيتها بوده و پيوسته شكستهاى جبرانناپذيرى را حتى پس از پيروزىهاى
شكوهمند به دنبال داشته است.
بهطور معمول عدم تعادل روانى فاتحان جنگ مشكلاتى براى شخصيت آنان
و هدفى كه براى آن به