16. مشاركت كليه دستگاههاى اجرايى ذيربط و سياست انبساط در تصميمگيرىهاى
برنامهاى و بودجهاى و اتخاذ سياست تصميمگيرى به طريق از قاعده به رأس مخروط؛
17. نگاه به شاخصهاى تعيينكننده توليد ناخالص ملى و توليد ناخالص
داخلى و معادلات به نسبت پيچيده بين آن دو كه در حسابهاى ملى، محاسبات و عمليات
مالى كشور را رقم مىزنند.
تنظيم بودجه عمومى اغلب در دو مرحله انجام مىشود:
نخست: مرحلۀ به نسبت طولانى تهيۀ اعداد و ارقام بودجه
است كه از ماهها قبل توسط يك سازمان دولتى (برنامه و بودجه) از منابع مختلف
اطلاعاتى تحت تأثير متغيرهاى برونى و درونى با توجه به شرايط حاكم جمعآورى و سپس
با پيشبينى يا برآورد و با استفاده از روشهاى آمارى، منابع در آمد دولت و ميزان
انتظاراتى كه دولت از هر كدام از آنها دارد بررسى مىشود و در كنار آن، ميزان
مصارف درآمدها و طبقهبندى آنها مشخص شده و در نهايت در قالب يك مؤلفه پيش لايحه
توسط سازمان برنامه و بودجه تقديم دولت مىگردد در اين مرحله در حقيقت تخصصى ترين
كار بودجه انجام مىشود و كارشناسان از بخشهاى مختلف، اطلاعات و اعداد و ارقام
لازم را در اختيار تهيهكنندگان بودجه قرار مىدهند؛
مرحله دوم: پس از تقديم لايحه مزبور به دولت آغاز مىشود و در
كميسيون ويژه دولت با توجه به اصول كلى و معيارهاى حاكم بر بودجه عمومى و اهداف
برنامهاى و سياستهاى كلى اقتصادى دولت تمامى تبصرهها بازنگرى و تجزيه و تحليل
مىشود و ماحصل آنكه به تاييد هيأت دولت مىرسد عبارت از لايحهاى است كه در يك
ماده و چند تبصره به مجلس شوراى اسلامى توسط رييسجمهور تقديم مىشود.
منبع
فقه سياسى 592/7-589.
بوروكراسى
بوروكراسى: ديوان سالارى بوروكراسى را به ديوانسالارى يا دستگاه
عريض و طويل ادارى كه مبتنى بر نظام تقسيم كار بر پايۀ تخصص و سلسلهمراتب و
عقلانيت مدرن است، تعريف كردهاند. اين كلمه از ريشۀ تاريخى «Burra» گرفتهشده است. در
سده هجدهم يكى از دولتمردان فرانسوى آن را به صورت «Burreaucratie» به كار
برد.
يك سده بعد، اين كلمه وارد زبان آلمانى شد و به تدريج در زبان
انگليسى نيز رواج يافت.
«بالزاك» رماننويس فرانسوى در داستانى «كارمندان» بوروكراسى را
قدرتى هيولايى ناميد كه به دست جماعت كوتوله ها اداره مىشود. «گاتانا موسكا»
جامعهشناس ايتاليايى، دولت مدرن را اساسا يك دولت بوروكراتيك مىنامد، كه اقليتى
بر آن حاكم است. «كارل ماركس»، بوروكراسى را عاملى براى «الينه» (از خود بيگانه
كردن) گروههاى انسانى در جامعۀ مدرن مىدانست. اما مبنايى ترين بررسى در
خصوص بوروكراسى را (ماكس وبر) جامعهشناس المانى انجام داده است. «وبر»، بوروكراسى
را نمود «سازماندهى