هواخواه شرق باشند. و در عدم تعهد به خوددارى از واگذارى پايگاه
نظامى به بلوكهاى نظامى اكتفا كنند. (4)
مسئلۀ بىطرفى به شرايط خاصى وابسته است كه اغلب حفظ و
ادامۀ آن را دشوار مىكند:
1. كشور بىطرف تا چه اندازه مىتواند به تعهد خود نسبت به بىطرفى
در مورد طرفهاى درگير عمل نمايد؟
2. كشورهاى درگير در چه مقياسى حاضرند كشور بىطرف را تحمل كنند و
بپذيرند كه بىطرفى دولتى به نفع آنهاست؟
3. شرايط خاص جنگ همواره بر بىطرفى سايه مىافكند، چنانكه بلژيك
با وجود اعلام بىطرفى در سال 1936 م. به دليل موقعيت راهبردى، توسط نازىها اشغال
شد. (5)
منابع
1 - فرهنگ سياسى آرش / 145؛ فقه سياسى 291/3؛ 2 - جنبش عدم تعهد /
29؛ 3 - همان / 44-35؛ 4 - همان / 45؛ 5 - فقه سياسى 285/3.
بىطرفى دارالاسلام
با توجه به آيات مربوط به اعتزالى مىتوان نتيجه گرفت كه اسلام با كنارهگيرى
سياسى ملتهاى غير مسلمان و عدم مداخلۀ آنها در مناقشات سياسى، و نيز بىطرفى
نظامى آنان در درگيرىهاى نظامى مخالفتى نمىورزد، و به اين حالت به روابط بينالمللى
ارج مىنهد و دست دارالاسلام را در نقض آن مىبندد.
اين آيات در حقيقت آن دسته از آياتى را كه بطور كلى دستور جهاد
(ابتدايى) را بيان مىكند محدود مىسازد و به اصطلاح فقهى تخصيص مىزند.
بنابراين، دارالاسلام در شرايط امامت بالاصاله معصوم (ع) كه موظف
به اجراى قانون جهاد ابتدايى است، در مورد جبهه اعتزال و نسبت به ملتهاى بىطرف،
راهى براى درگير شدن ندارد، و در شرايط امامت فقها نيز حتى بنابر نظريه، مشمول
ولايت و اختيارات فقيه در عصر غيبت نسبت به فرمان جهاد ابتدائى اين محدوديت وجود
خواهد داشت، و بنابر نظريه محدود بودن اختيارات دولت اسلامى در زمان غيبت نسبت به
جهاد ابتدايى، اصولا راه عمل به آيات جهاد ابتدايى بسته است و حالت اصلى در روابط
بينالمللى پاى بندى به احترام به اعتزال و صلح و سلم است. (1)
با اين توضيح مىتوان به نادرستى دو نوع برداشت متفاوتى كه در اين
زمينه به عمل آمده و در زير نقل مىشود، پى برد:
1. دكتر مجيد خدورى تحت عنوان اسلام و بىطرفى مىنويسد: (2) «اگر
بىطرفى به اين معنى تلقى شود كه عبارت از وضع و حالتى است كه دولت داوطلبانه
خواستار اين است كه از جنگ بركنار باشد و هيچ طرفى را نگيرد، چنان وضعى و مقامى از
لحاظ نظريه كلى مسلمانان به رسميت شناخته نمىشود، زيرا اسلام علىالقاعده با هر
دولتى كه تسليم احكام اسلام نشود يا عهدنامه صلح موقت منعقد نكند در حال جنگ است».
بىشك در ابراز اين نظر در بارۀ حقوق بينالملل اسلام آيات
اعتزال ناديده گرفتهشده است و اسلام به حالتى جز تسليم در برابر احكام اسلام و
امضاى عهدنامه موقت و جنگ نيز ارزش حقوقى داده و احترام