پاترناليستها اغلب مىخواهند آنها را كنترل و تحت قانون در آورند.
اگر يك شخص راضى، داراى اهليت، مستقل و بدون نياز به حمايت فرض شود، در آن صورت
اين سه نوع عمل، رفتارهاى بدون بزه ديده هستند. (4)
بر اساس اصل ضرر، جرايم بدون بزه ديده بايد جرم زدايى شوند و بهطور
واقعى به تمام انواع پدرسالارى، نسبت به اشخاص بالغ داراى اهليت خاتمه داده شود.
اما نكتهاى كه در مورد رابطۀ اصل ضررو پدر سالارى قابل ذكر است اين خواهد
بود كه اصل ضرر همۀ انواع پدرسالارى حقوقى را رد نمىكند، آن، پدرسالارى
نسبت به اشخاص فاقد اهليت از جمله كودكان، افراد عقبافتاده، اشخاص فاقد اراده و
افرادى كه توانايى تصميمگيرى شان در اثر جهل، نيرنگ، اكراه يا قواى ذهنى ناقص و
محل ترديد است، را مجاز و موجه مىشما رد.
اگر قانونگذار كيفرى مىخواهد يك عمل براى مثال موتورسوارى بدون
كلاه ايمنى يا رباخوارى يا قمار را ممنوع كند اين ممنوعيت ممكن است يك دليل
پدرگرايانه ياغير پدرگرايانه داشته باشد. اگر قانونگذار اين اعمال را بدين علت
ممنوع كند تا غاملان آنها را موردحفاظت قرار دهد، در آن صورت يك قانون پدرگرايانه
و در تضاد با اصل ضرر است. ولى اگر قانونگذار استدلال نفع عمومى راقبول كرده و بر
اساس جلوگيرى از ضررهاى غير مستقيم ناشى از اين اعمال به ممنوعيت آنها اقدام كند،
در آن صورت از پدرسالارى دورى و بر اساس اصل ضرر عمل كرده است. به هر حال راههاى
زيادى از جمله توسعه تعريف و قلمروى ضرر و محدود كردن رضايت معتبر وجود دارند تا
بدون كاربرد پدرسالارى، اقدام به آنچه كه يك پدرگرا انجام مىدهد، بكنيم. پدر
سلارى موقعىكه نظريات در مورد ضررو رضايت را بهاندازه كافى تعديل نماييم؛
مىتواند به غير پدرسالارى تبديل شود. (5)
منابع
1 - حقوق جزاى عمومى 1 (مصطفى زاده) / 52-47؛ 2 - پاترناليسم
(دوركين) / 6-2؛ 3 - پايههاى حقوق كيفرى / 123؛ 4 - دائرهالمعارف فلسفه حقوق /
632؛ 5 - قواعد فقه جزا 115/1-108.
پاترناليسم اسلامى
پاترناليسم اسلامى يا به عبارتى پدرسالارى اسلامى عبارت از اين
ديدگاه است كه اسلام يك دين پدرسالار و پاترناليستى است كه در تمام امور و شؤون
زندگى افراد جامعه به دليل نفع و رسيدن به سعادت و خوشبختى اخروى و دنيوى بر خلاف
خواست و اراده آنها دخالت مىنمايد. برخى حكومت اسلامى را يك حكومت از نوع
پاترناليسم مىدانند كه هيچ عرصهاى از زندگى مصون از دخالت آن نيست و حكومت
اسلامى در تمام عرصههاى فرهنگى، سياسى، اجتماعى، فردى، اقتصادى، و... مداخله مىكند
و از شهروندان مىخواهد بر خلاف ميل و اراده شان، بنا بر آنچه حكومت تشخيص مىدهد
عمل كنند.
بر اساس نظريۀ پاترناليسم اسلامى، اسلام به دليل اصلاح
شهروندان و تأمين سعادت اخروى و دنيوى آنها، آزادى شان را محدود مىكند و به دنبال
حفظ يا ارتقاى جنبهاى از نفع و خير انسان است. همچنين حكومت