استراتژيكى در اسلام در كنار استراتژى صلح به معنى آن است كه صلح
پيشنهادى اسلامى، تسليم در برابر قدرتها و عاملان رعب و وحشت و بالاخره جاده صاف
كن متجاوزان نيست و هرنوع طرح صلحى را كه از يكسو وسيلۀ پيشبرد اهداف
متجاوزان باشد (صلح سلطهگرپرور) و از سوى ديگر ملتهاى ضعيف را در برابر قدرتها
رام و مطيع كند (صلح سلطهپذيرپرور) خط مشى ارمان هاى اسلام بهحساب نمىآيد.
اصل لزوم افزايش مداوم توان دفاعى نهتنها خود سياستى در راستاى
نفى تجاوز و تضمين صلح به شمار مىرود، اصولا اين اصل مكملى در نظريۀ صلح از
ديدگاه اسلام محسوب مىشود كه آرمان صلح بدون اين اصل چيزى جز سياست «سلطهگر
پرور» و يا «سلطه پذير پرور» نخواهد بود.
منبع
فقه سياسى 118/5-116.
آموزههاى دينى و علوم اجتماعى
تأثير آموزههاى دينى و علوم اسلامى بر مباحث جامعهشناسى و همچنين
ارتباط دوسويۀ علوم دينى و علوم اجتماعى، از مباحث اصلى و اساسى در شناخت
مبانى انديشۀ سياسى در جهان اسلام معاصر به ويژه در ميان تجددطلبى دينى و
انديشه مدرنيزم و نوگرايى اسلامى محسوب مىشود.
منظور از نقد علوم اجتماعى از منظر باورهاى اسلامى يا دينى، حاصل
شدن «علوم اجتماعى دينى» است، نه «علوم دينى اجتماعى». به بيان ديگر، دينى بودن
علوم اجتماعى، و صفى از اوصاف عرضى اين علوم است، نه اوصاف ذاتى آنها. به اين معنا
كه منظور از اين وصف، از نو بنا كردن مجموعه و نظامى از معارف كه وصف علوم اجتماعى
بر آنها صادق مىآيد، از درون معارف دينى نيست، بلكه منظور دينى كردن نظامى از
علوم به نام علوم اجتماعى است.
بنابراين حاصل پروژه نقد علوم اجتماعى از منظر باورهاى دينى، تأسيس
شاخۀ علمى جديدى نيست كه ذاتا با آنچه تاكنون علوم اجتماعى خوانده مىشده،
متفاوت باشد، بلكه نوعى تغيير عرضى در علوم اجتماعى از راه اين پروژه در نظر است
كه در نتيجه آن، وصف دينى بر اين علوم راست آيد.
منبع
فقه سياسى 43/10.
آنارشيسم
از واژه يونانى Anarkia به معناى بى سرورى گرفته شده و نظريه
و يك جنبش سياسى است كه طرفداران بر افتادن هرگونه دولت و نشستن انجمنهاى آزاد و
هميارى داوطلبانۀ افراد و گروهها به جاى هر شكلى از دولت است. اساس و بنياد
انارشيسم بر دشمنى با دولت است، ولى در عين حال، وجود هرگونه قدرت سازمان
يافتۀ اجتماعى و دينى را نيز ناروا مىشمارد. آنارشيسم قوانين دولتها را
سرچشمۀ تجاوز و خاستگاه همۀ بدىهاى اجتماعى مىداند، و به اين دليل
خواستار از ميان رفتن همۀ دولتها است. بر خلاف تصور رايج، آنارشيست ها،
«هرج و مرج طلب» نيستند و جامعۀ بىسامان نمىخواهند، بلكه به نظامى مىانديشند
كه بر اثر همكارى آزاد پديد آمده باشد. (1)