شيوههاى فوق در انقلابها و تغيير نظامهاى سياسى نيز بازنگرى شده
و به پايان مىرسند.
منبع
فقه سياسى 54/1-53.
پايان انقلابى قانون اساسى
معمولترين شيوه تجديد قانون اساسى يا ابطال قانون اساسى موجود،
روش انقلابى است كه با قيام ملت و تجلى مجدد اراده عمومى به صورت فراگير به وجود
مىآيد و با تغيير ارزشها، بينشها و معيارها، قانون اساسى گذشته را نهتنها از
ارزش ساقط مىكند، اصولا غير قابل اجرا نيز مىكند.
انقلاب، شرايطى را به وجود مىآورد كه بنيادهاى اجتماعى، فرهنگى،
سياسى و اقتصادى كشور دگرگون و بنيادهاى ديگر جايگزين آنها مىشود. يك انقلاب تنها
ويرانگر بنيادهاى گذشته نيست، بلكه نوسازى جامعه و همه نهادهاى آن و بازنگرى در
شيوههاى زندگى اجتماعى است.
با پيروزى انقلاب تنها نظام سياسى و رژيم دگرگون نمىشود و تنها
آدمها و سران و مديران عوض نمىشوند، به طوركلى معيارها ارزشها و ديدها تغيير مىيابند
و در چنين شرايطى قانون اساسى از اولين بنيادهايى است كه واژگون و عمرش به پايان
مىرسد و ضرورت تأسيس قانون اساسى جديد، متناسب با شرايط جديد مىشود.
انقلابها هرچه عميقتر باشند، سرعت ثبات و بازگشت استقرار در آن
بيشتر است و به همين دليل نياز فورى در آن به تجديد قانون اساسى محسوستر است و
نمونۀ اين وضعيت را در مورد كشور فرانسه و جمهورى اسلامى ايران مىتوان ديد.
انقلابهايى كه در آنها اراده مردم همراه با عوامل زور و قدرتهاى
جانبى مىباشد و مقاومتها در برابر انقلاب پيروز، مدتها ادامه مىيابد، به طور
معمول نياز به قانون اساسى موقت دارد تا فرصت كافى و تجربه بهتر براى قانون اساسى
دايمى به دست آيد. اين حالت را مىتوان در مصر و الجزاير بهوضوح مشاهده كرد كه
هركدام پس از مدتها توانستند قانون اساسى موقت را به دائمى تبديل كنند.
در هر حال بايد بين انقلابها و كودتاهايى كه به طور بدلى انقلاب
محسوب مىشوند، تمايز قائل شد. و تفاوت آنها را در ماهيت حركت و اهداف آن جست وجو
كرد:
الف - حركتهاى انقلابى از بطن جامعه و عامه مردم نشأت مىگيرد و
اراده عمومى ملت از آغاز تا فرجام آن بهطور چشمگيرى نمايان است و به همين دليل
كمتر شكل نظامى دارد. رهبران و احزاب تنها در شكل بخشيدن مردم مؤثرند و ايفاى نقش
مىكنند. در حالى كه در كودتاها اين فرد يا گروه خاصى هستند كه حركت را آغاز و از
مردم كمك مىگيرند و ملت را به دنبال خود مىكشانند و ناگزير به روشهاى نظامى
متوسل مىشوند و بيشترين عامل موفقيتشان در گروى عمليات نظامى است و بدون آن هرگز
نمىتوانند پيروز شوند؛
ب - شاخص اصلى انقلابها اهداف آنها است. هر انقلابى به دنبال
دگرگونى در بنيادهاى اجتماعى، سياسى، اقتصادى، فرهنگى و اعتقادى جامعه به وجود مىآيد
و