بدينسان بر اساس كثرت تجربههاى نبوى، قائل به تكثر و پلوراليسم
اديان شده و بحث دين كامل و دين اكمل را اساسا منتفى اعلام مىكند.
بر اين اساس، دين عبارت است از تجربۀ پيامبر (صلى الله عليه
وآله وسلم) از تجلى خداوند و هر پيامبرى هم اين تجلى را به نحوى تجربه كرده و
بنابراين همۀ اين تجارب، الهى و درست است هرچند با هم تفاوت دارند و جالب
اينكه عبدالكريم سروش حتى معتقد است كه تجربۀ دينى نبى قابل بسط است و بر
اساس «بسط تجربۀ نبوى»، عرفا و صاحبدلان و ديگران هم مىتوانند صاحب
تجربۀ نبوى (وحى) باشند و بنابراين بر اين اساس معرفت دينى را كمال بخشند.
چنانكه مشهود است اين سخنان عين نسبى انگارى و پلوراليسم و بلكه
زمينى كردن حقيقت وحى الهى است و به آشكارا بر بهرهمندى اديان مختلف به ايران كه
خواهان تفسير دين بر پايۀ مشهورات متجددانه است، در كليت خود تابع و پيرو
پلوراليسم دينى است و اكثريت بينى در تلازم با ليبراليسم قرار دارد. نظريۀ
«پلوراليسم دينى» براى اولين بار بهطور فرموله و صريح در مقالۀ «صراط هاى
مستقيم» نوشتۀ عبدالكريم سروش در مجلۀ «كيان» شماره 36 مطرح شد.
منابع
1 - دانشنامه سياسى / 204؛ 2 - فرهنگ واژهها / 142؛ 3 - نقد و
بررسى مكاتب اخلاقى / 34؛ بنياد اخلاق / 36؛ 4 - بنياد اخلاقى / 36؛ 5 - فرهنگ
واژهها / 145-144؛ 6 - نقد و بررسى مكاتب اخلاقى / 34؛ 7 - اخلاق و پيوند آن با
دين / 47؛ 8 - نساء / 15؛ 9 - مائده / 73.
پوپوليسم
پوپوليسم از واژه لاتين «popularis» يا «populus» (1) به معناى توده مردم يا عامه گرفتهشده است. (2) نظريۀ
پوپوليسم بر آراى هربرت شيلر و بر اين فرض اوليه مبتنى است كه عامۀ مردم
افرادى نا آگاه، منفعل و ضعيف هستند. از نظر تاريخى پوپوليسم براى اولين بار در
دهۀ 1870 ميلادى به عنوان يك جنبش اجتماعى در بين روشنفكران روسيه موسوم به
جنبش ناردنيكها يا «دوستان مردم» پدپد آمد. جنبش دوستان مردم روسيه كه از حمايت
دهقانان خرده پاى اين كشور برخوردار بود، براى به دست آوردن دو هدف سياسى بارز،
يعنى آزادى سياسى براى توده مردم و گسترش مالكيت خصوصى بر روى زمين، مبارزه مىكرد.
همزمان با اين جنبش، جنبش پوپوليستى ديگرى در غرب آمريكا در يك روند نهادى و
سازمانيافته پديدار شد. در سال 1892 ميلادى حزب پوپوليست، توانست چهار كرسى
نمايندگى به دست آورد و كانديداى ويژهاى براى رييس جمهورى معرفى كند. در سال 1896
بود كه اين حزب در درون حزب دموكرات آمريكا ادغام شد و به عنوان يك بخش جدايى
ناپذير از جنبش پيشروى اين كشور به شمار آمد. از ديگر جنبشهاى مهم پوپوليستى مىتوان
به جنبش موسوم به پرونيسم در اواسط دهۀ 1930 در آرژانتين، جنبش پوژاديسم و
ژان مارى لوپن در فرانسه، جنبش موگنس كليستروب در دانمارك و... اشاره كرد. (3)
پوپوليسم كه در فارسى معادل واژههاى عوام گرايى و مردم باورى
استعمال شده است، داراى چند ويژگى كلى به شرح زير است: